هویت شهری مقولهای است شامل ارزیابیهای کیفی و معنوی که رابطه ی مستقیمی با فرهنگ شهری دارد. که نبودِ یکی از آن دو، نابودیِ بخش دیگر راه رقم میزند و در مقابل شناسایی و شناساندنِ هویت شهری در انسجام و عدم التقاط فرهنگیِ آن جامعه نقش موثری ایفا میکند.
در این بخش قصد داریم تا با مرور تاریخی و معماری پیرامون استراتژیکترین پایتختِ ایرانزمین، به بازنمایی هویتی بپردازیم که سالهاست در پیچ و خم زندگی مدرن شهری در حال فراموشی کامل است؛ مقولهای که تاثیر کمرنگ شدنِ آن در فرم و نمای ساختمانها، خیابانها، الگوهای توسعه شهری و تمامی بخش های بصری شهر به سهولت قابل مشاهده برای عموم است. بدیهی است مهمترین حامیان برای حفاظت از شهرها همانا ساکنان آن شهر هستند که با برخورداری و اطلاع از فرهنگِ غنی پیرامونی، با تعهد بیشتر نسبت به پاسداری از آن میپردازند.
نام تهران در برخی متون تاریخی
* «تئودوسیوس بیسینی» ستارهشناس و ریاضیدان یونانی که در قرن دوم پیش از میلاد میزیست، نخستین نفری بود که در نوشتههایش نام تهران به شکل گذرا ذکر شده است.
* اما «اﺑﻮ اﺳﻌﺪ ﺳﻤﻌﺎنی» در ﻗﺪﻳﻤﻲ ﺗﺮﻳﻦ ﺳﻨﺪی ﻛﻪ ﺑﻪ ﻣﻮﺟﻮدﻳﺖ ﺗﻬﺮان ﻗﺒﻞ از ﺳﺪه ﺳﻮم ﻫﺠﺮی ﻗﻤﺮی اﺷﺎره ﻣﻲ ﻛﻨﺪ، از ﺷﺨﺼﻲ ﺑﻪ ﻧﺎم «اﺑﻮ ﻋﺒﺪاﷲ ﻣﺤﻤﺪ اﺑﻦ ﺣماد ﺗﻬﺮاﻧﻲ رازی» ﻧﺎم ﺑﺮده ﻛﻪ ﻧﺸﺎن ﻣﻲ دﻫﺪ ﻫﺴﺘﻪ اوﻟﻴﻪ ﺷﻬﺮ ﺣﺎﺿﺮ و ﻧﺎم آن، دﺳﺖ ﻛﻢ از آﻏﺎز دوران اﺳﻼﻣﻲ وﺟﻮد داﺷﺘﻪ اﺳﺖ. او در «الانساب» مینویسد: «طهرانی نسبت به طهران است...و طهران قریهای است در ری، و آن مشهورتر از طهران، اصفهان است. و از آنجا اﺑﻮ ﻋﺒﺪاﷲ ﻣﺤﻤﺪ اﺑﻦ ﺣماد ﺗﻬﺮاﻧﻲ رازی بیرون آمده...و مرگ او در سرزمین عسقلان در سرزمین شام به سال ۲۶۱ هجری بوده است.»
* «محمد بن علی بن حوقل» معروف به «ابن حوقل» جغرافیدان و جهانگردِ ایرانی الاصل سده چهارم قمری شمال ری را ﺷﻬﺮ ی ﺳﺮﺳﺒﺰ و دارا ی ﺑﺎغ ﻫﺎی ﻓﺮاوان و دارای میوههای متنوع معرفی میکند.
* همچنین «ابواسحاق ابراهیم بن محمد فارسی اصطخری» همدوره «ابن حوقل» در کتاب «مسالک الممالک» نوشته است: «و مِن رَساتیقها المشهوره قصران الداخل و الخارج و بهزان...» ترجمه: «از روستاهای معتبر آن قصران داخل و قصران خارج و بهزان است...» اصطخری نام تهران را با «ت» نوشته بود که در نسخه های بدل تبدیل به بهزان و حتی بهنان شده است. این اشتباه سبب شد تا جغرافینویسان بعدی تهران و بهزان را دو روستای جداگانه بدانند که هیچگاه سند محکمی دال بر این فرضیه یافت نشد.
* «ابن بلخی» نیز در کتاب خودش به نام فارسنامه و در فصل «کورتهای فارس» که حدود سال های۵۰۰ هجری قمری نوشته است از آثار و ویژگیهای تهران چون انارِ طهرانی سخن به میان آورده است.
* «نجم الدین ابوبکر محمد ابن علی ابن سلیمان راوندی» در کتاب معروف خویش به نام «راحه الصدور» به سال ۵۹۹ هجری قمری روایت کرده است که مادر سلطان ارسلان سلجوقی که در سال ۵۶۱ هجری قمری از ری قصد عزیمت به نخجوان را داشت در نزدیکی تهران فرود آمد و درهمان ایام خود سلطان نیز در دولاب که ناحیه ای در جنوب شرقی تهران است اقامت داشت.
* «یاقوت حموی» در دانشنامه جغرافیایی به نام «معجم البلدان» در سال ۶۲۰ هجری قمری تهران را قریهای از توابع ری میداند که اکثر آن زیر زمین ساخته شده و علت مشخصنبودن جمعیت این قریه را در آن میداند.
* مرتبط با همین نوشتار، «ذکریای قزوینی» در کتاب «آثارالبلاد» (۶۷۴هجری قمری) که تقریبا ۷۰ سال بعد از یاقوت حموی نوشته شده درباره تهران چنین مینویسد: تهران روستایی است زیرزمینی مانند لانهی موش کور که اهالی آن به محض حمله دشمن در زیرزمینها مخفی می شدند.
ویژگی منحصر بفردِ برخورداری از حفره های زیرزمینی و مواضع طبیعی فراوان و دشواری نفوذ در آن، پناهگاه خوبی برای برخی دولتمردان و اشخاصِ تحت تعقیب بود. از سویی با شناخت کافی و اشراف کامل به چنین ویژگی، کاروان های بزرگی که از محورهای فوق الذکر عبور میکردند مورد هجوم و چپاول بومیان منطقه قرار میگرفتند.
آرایش باغهای محصور، دهلیزها و خانه های زیرزمینی، امنیت خانه ها را دوچندان کرده بود و با این اطمینان قلبی تا سالها بر ضد حکامِ منطقه سر به شورش گذاشته و خراج پرداخت نکنند.
* البته یکی از دلایل دیگر که بومیان متمایل به زندگی در زیرزمین بودند را «گونزالس دکلاویخو»، نماینده هانری سوم، پادشاه اسپانیا در دربار امیرتیمور که در سال۸۰۶ هجریقمری به تهران آمد بیان کرده است. او تهران را مکانی در زیر زمین توصیف میکند که مردمش برای در امان ماندن از آبهایی که شمال را به سمت جنوب تهران طی میکنند، زندگی در زیر زمین را به روی آن ترجیح دادهاند.
* در این بین شاید رسمیترین و همینطور ابتداییترین آمار از جمعیت تهران بهعنوان یک بافت شهری منسجم را «حمدالله مستوفی» در سال۷۴۰ هجری قمری در کتاب «نزهه القلوب» آورده است؛ «تهران یکی از ییلاقات ری است و آبوهوایی گوارا و سالم دارد و دارای باغهای میوه فراوانی است و جمعیت زیادی حدود نیم کرور داشته است.».
* «توماس هربرت» از درباریان انگلیسی که به دربار شاه عباس اول روانه شده بود و نقشهای بینظیر از میدان نقش جهان از او بجای مانده است، در سال۱۳۰۸هجری قمری در مورد تهران میگوید: «تهران در میان جلگه قرار گرفته و دارای ۳۰۰۰خانه و چند بازار است که از آجر ساخته شده اند و بازارهای آن به طوری بناشده که فاقد سقف هستند و چشمه ها و تاکستانها، باغها و جویبارهای زیبایی دارد.»
در دوره حمله افاغنه تهران سقوط کرد، به دستور اشرف افغان تمامی باغها و تاکستانها تبدیل به ویرانه شد و همچنین ۵۰۰تن از مردان آن در نبرد کشته شدند.
نظر شما