یک منبع محدودی وجود دارد که امروز فروخته می شود برای اینکه شهر اداره شود و این دقیقا مثل کسی میماند که انگار خون خود را که محدود است بفروشد تا بتواند خود را اداره کند و این به معنی این است که شیره جان خود را بفروشیم. یعنی فروش تراکم به خصوص فروش تراکم غیرمجاز فراتز از طرح تفصیلی عملا تخریب شهر محسوب می شودیعنی در واقع شهر تخریب می شود که بتوان آن را اداره کرد در این شرایط یک سیکل معیوب شکل میگیرد که این سیکل تا جایی می تواند ادامه پیدا کند و تا ابد ممکن نیست. نتیجه چنین وضعی این است که با بحران های متعدد مواجه می شوید.
پرسشی که مطرح می شود این است که چرا امروز سایر منابع درآمدی شهر از جمله سرمایهگذاری در خطر است؟ چرا صاحبان سرمایه تمایل کمتری به ایجاد سرمایه گذاری در شهر و ایجاد یک گردش اقتصادی مبتنی بر سرمایه بخش خصوصی در شهر ندارند؟ برای اینکه شاهد این هستند که سود ساختمان از سمرایه گذاری با اخذ پروانه و تراکم و ساختن بیشتر از هر سرمایه گذاری دیگری است.
امروز در سطح شهر تهران اصلی ترین مشکل ما مشکل ترافیک و آلودگی هواست و معابر امروز پر از ماشین است برای اینکه فراتز از ظرفیت شهر تهران در این شهر بارگذاری کردیم و جمعیت شهر تهران توان این بارگذاری را ندارد.
نظر شما