به گزارش شهر، شاه تهماسب صفوی اولین شاهی بود که تهران را ییلاقی برای شکار کردن انتخاب کرد البته شکارگاه سلطنتی که فقط خود و درباریانش اجازه شکار داشتند؛ از این رو بود که دستور ساخت حصاری برای تهران و صفوی ساخته شد. شاید به جرات میتوان گفت سابقه شکار حیوانات در تهران توسط انسان به پیشینه سکونت مردم در این محل باز می گردد. شهری که امروز محل عبور و مرور ۱۴ میلیون نفر است، در دوقرن گذشته محل عبور و مرور حیواناتی بوده که نسل آنها این روزها رو به انقضاست؛ شکارگاههای سلطنتی در دو قرن گذشته شامل جاجرود، دوشان تپه، شهرستانک، کن، سولقون، قزل حصارو.....بود.
اولین مجمع الوحوش؛ باغ لاله زار یا دوشان تپه
سیروس سعدوندیان در کتاب"اولینهای تهران"باغ لاله زار را به دلیل تعبیه قفسی جهت نگهداری از پرندگان اولین باغ وحش تهران میداند که با تعبیه قفسهای دیگر از حیوانات وحشی مانند شیر، ببر، پلنگ، باغ لاله زار شکل و شمایل باغ وحش به خود میگیرد و به دلیل علاقه ناگفتنی شاه به حیوانات، باغ لالهزار به نام مجمع الوحوش ناصری خوانده میشود. این باغ وحش به مباشرت و مدیریت محمد حسن خان اعتمادالسلطنه مورد بازدید عموم در آن دوران قرار می گیرد. از این رو نام آن خیابان به باغ وحش معروف میشود و به غیر از آن روزنامه دولت علیه ایران از مجمع الوحوش ناصری در لاله زار یاد می کند.البته عدهای نخستین باغ وحش را در دوشان تپه میدانند. گفته میشود شاه شهید در قسمتی از قصر خود در دوشان تپه، باغ وحش یا به قول خودش شیر خانه ای ساخته بود تا در آن از حیوانات مختلفی نگهداری شود و آن چه در باغ لاله زار وجود داشت به همراه سایر تجهیزات به دوشان تپه انتقال دادند. بسیاری از سیاحان فرنگی در خاطراتشان به باغ دوشان تپه نیز اشاره کردهاند.
مجمع الوحوش ناصری، قربانی گرفت
در صد و شصت سال گذشته مجمع الوحوش ناصری که محدوده لاله زار کنونی بود باعث کشته شدن یک نفر شد. روزنامه دولت علیه ایران نخستین سندی است که در اینباره توضیح می دهد:«در بیرون دروازه دولت باغیست مشهور به لاله زار. ابتدا قفس بزرگی در میان آن باغ ساختند و از هر جنس طیور در میان آنها رها کردند که برای سیر و تماشای عموم ناس آن باغ و قفس باز است و کسی را از سیر آن منع نیست. سه سال قبل، علاوه بر قفسی که از برای طیور ساخته شده است، قفسی دیگر، نزدیک آن، از برای بعضی از وحوش تعبیه نمودند و این قفس که مسکنسباع (درندگان مانند گرگ، شیر، پلنگ و...) است. حیواناتی را که در این قفس گذاشتد به هیچ نوع قید و زنجیری نیستند، بلکه در نهایت آزادی و به اختیار خود حرکت میکنند. غذای این وحوش گوشت خام گوسفند است که در شبانه روزی دو نوبت، دو نفر موکل مخصوص که مراقب حیواناتنند و از آنها به ایشان تا کنون آسیبی نرسیده در قفس را باز کرده و طعمه هر یک از حیوانات را به اندازه خود در روی خاک به پیشش می اندازند. مگر سال گذشته که یک نفر مستحفظ جدید«حسن» نام که مبتلا به مرض غش بود و عادت به احوال درندگان نداشت، روزی که در قفس را از برای دادن طعمه باز کرده بودند، ببری غفلت نموده از در بیرون آمده، حسن را گرفته بر زمین انداخت و قصد جان او را کرد. سایر مستحفظین به زحمت زیاد او را از دست ببر مختلص ساختند. ولی چون زخم زیاد از پنجههای ببر بدو رسیده بود، پس از بیست روز مرد.»
داستان ساخت اولین راه شوسه چه بود؟
تهرانیان از سر صدقه شیرها و حیواناتی که در دوشان تپه نگهداری می شد برای اولین بار در دوره ناصری صاحب نخستین جاده شوسه شدند چرا که شاه آن قدر به حیوانات از جمله شیرهایش علاقه داشت که ترجیح میداد به جای عبور از مسیرهای سنگلاخ، صعبالعبور و پر از برف و گل و لای، جاده شوسهای از تهران تا دوشان تپه زده شود تا هر وقت دلتنگ شیرهایش شد بدون معطلی خود را به عزیزدردانههایش برساند. گفته میشود شاه بعد از مراجعتش از اروپا دستور میدهد به منظور رفاه و آسایش مردم راه شوسهای از تهران به زیارتگاه شاه عبدالعظیم و راه شوسه دیگری به باغ وحش دوشان تپه کشیده شود. اما اولین خط شوسه برای دوشان تپه کشیده میشود و با این که این مسیر پر سنگلاخ و صعبالعبور بود اما زودتر از خط شوسه تهران- ری کشیده شد. اسناد نشان میدهد روز بیست یکم مهر۱۲۵۳ مهندسان اروپایی که مجری طرح احداث جاده برای مراسم افتتاح بودند، آیین ویژهای برای بازگشایی جاده ترتیب دادند و طاق نصرتی از گل و گیاه درست کردند و بر بالای آن کتیبهای به افتخار شاه نصب کرده و حدود صد پرچم بزرگ در انتهای تیرها به اهتزاز درآوردند و همه چیز با دسته گل وگیاه بهم بسته شد بود. با شلیک ۲۱ تیر توپ و متعاقب آن نواختن سرود ملی، گشایش اولین راه شوسه به اطلاع همگان رسید(این تاریخ اولین باری است که به نواختن سرود ملی در یک مراسم رسمی اشاره شده است). برای افتتاح زنجیری با یک قفل نقرهای راه را بسته و هنگام ورود اعلیحضرت همایونی، مهندس کلید قفل را با احترام و طی مراسمی به شاه تسلیم کرد و شاه هم که دلی کودکانه داشت از این مراسم خوشش آمد و در را با قفل باز کرد.
وقتی شاه برای شیرش خط تلگراف کشید
اولین شاه فرنگ رفته از هر فرصتی برای دیدار از شیرهای محبوبش در دوشان تپه استفاده میکرد؛ شاید دلیل علاقه ناصرالدین شاه به شیر را مربوط به مظهر قدرت شیر و نمایی از پرچم ایران باید دانست. گواه و علاقه وصف ناشدنی شاه به شیر، مربوط به حادثه ای است که در سال ۱۲۵۷ خورشیدی رخ داد و اکثر مورخان، نویسندگان و سیاحان به آن اشاره کرده و از عجایب تهران دانستهاند. در نخستین روزهای محرم، یکی از شیرهای باغ دوشان تپه، تولهای زایید چون شاه در شهر گرفتار برگزاری عزاداری در تکیه دولت بود، نتواست از زائو و بچهاش دیدن کند و توصیه کرده بود چاپارها هر نیم ساعت به نیم ساعت باید شاه را در جریان احوال شیر قرار دهند اما از آن جا که بهمن ماه بود و برف سنگینی راههای ورود به دوشان تپه را سخت و دشوار کرده بود در نتیجه از سرعت رفت و آمد چاپارها کاسته شده و رفت و آمد سریع امکان پذیر نبود. در این هنگام شاه فرمان همایونی مبنی بر کشیده شدن یک رشته سیم تلگراف از ارگ به دوشان تپه را صادر کرد. در نتیجه سیم تلگرافی از ارگ تا آلونکی در مقابل قفس شیر در دوشان تپه کشیده شد. به محض اینکه کار سیم کشی به پایان رسید، متصدی مربوطه طی تلگرافی به ناصرالدین شاه اطلاع داد: «کار به پایان رسید!» اما جوابی که از شاه دریافت کرد: « حال شیر خوب است؟» متصدی در کمال ناباوری پاسخ داد: «به حمدالله حال حیوانها خوب است» وقتی تلگراف به حضور شاه رسید وی چنان بر آشفت که متصدی تلگراف را به دشنام و ملامت گرفت:
«شیر حیوان نیست.حیوان کسی است که او را حیوان خطاب میکند»
همین جمله برای تلگرافچی کافی بود که بداند از کار برکنارخواهد شد و همین گونه هم شد.
انتهای پیام/
نظر شما