صدای لاله‌زار خاموش است، چراغ‌هایش اما روشن

لاله‌زار در نوستالژی‌های نسل من نیست اما بزرگ‌ترین نوستالژی شهر ما تهران است. شاید به دلیل آن همه خاطره شعر و موسیقی و سینما و تئاتر و روزنامه، که در گذر از لاله زار مقابل چشمم زنده می‌شوند. اگرچه کوچه‌های زنده‌ترین و بیدارترین و پرسروصداترین خیابان‌ سال‌های نه چندان دور شهرمان امروز خالی و شکسته و متروک است اما روشنایی چیزی است که گویا پیمانش با لاله‌زار ماندنی است.

از آن همه خاطره و نشانه بر خیابان لاله‌زار فقط نور مانده. نه نور سینما و تئاتر و کافه که نور مغازه‌های الکتریکی. صدای لاله‌زار خاموش است، چراغ‌هایش اما روشن.

لاله‌زار از باغ تا خیابان

صبح روز جمعه به میدان امام خمینی(ره) می‌رسیم، جایی که لاله‌زار شروع می‌شود. با پیاده شدن از ماشین، فقط من می‌مانم و میدان توپخانه در خلوت‌ترین شکل ممکنش. شگفتی‌ها از همین‌جا شروع می‌شود. «زمان ناصرالدین‌شاه این میدان حد شمالی شهر بوده. یعنی شهر ما همین جا به پایان می‌رسیده.» اینکه اسم این میدان آن وقت‌ها توپخانه بوده به این دلیل است که اصطلاحا در آن «توپ در می‌کردن» اوقات شرعی، سحر و افطار و... را این‌طور به گوش مردم می‌رسانند. روزهای عید و جشن‌ها هم توپخانه آتش می‌کردند. بعدها این میدان در دوره رضاشاه (سردار سپه) کاملا تغییر شکل می‌دهد و به نام میدان سپه خوانده می‌شود.

شاید کمترین خیابانی را بتوان پیدا کرد که اینچنین سیر خاصی از تحول و صعود را طی کرده باشد و یا دلیلی باشد برای گذر از هزار خم این پروسه مدرنیته مدنی. هسته ای برای محوریت انواع فعالیت‌های فرهنگی زمان و گردآوری مخاطبان خاص و عامی‌ که به تازگی دارند از هنر و فرهنگ روز دنیا سردر می‌ آوردند. در هرحال لاله‌زار، در دوران خود، یکی از بنیادهای اولیه تهران قلمداد می‌ شود. چه به لحاظ جغرافیایی و چه به لحاظ اجتماعی و چه از نظر تاریخی و فرهنگی.

 در ضلع جنوبی ساختمان مخابرات در ضلع شمالی، ساختمان شهرداری، در ضلع غربی ساختمان شهربانی و در ضلع شرقی بانک شاهی قرار داشته که امروز بانک تجارت است. تنها چیزی که از دوره رضاشاه مانده همین ساختمان بانک است و ساختمانی که الان متعلق به هلال‌احمر و موزه آثار صنعتی‌‍زاده کرمانی است.» بهترین دوره میدان توپخانه به لحاظ معماری و فضاها دوره رضاخان است.

کافی است چند قدم آن طرف‌تر برویم تا قصه لاله‌زار شروع شود. «در زمان ناصرالدین‌شاه که اینجا میدان توپخانه بود، در شمال میدان باغ لاله‌زار قرار داشت. ما الان جلوی باغ لاله‌زاریم اما چیزی که مقابل ما بود جز اسمش هیچ ربطی به باغ قدیمی نداشت. باغ لاله‌زار نزدیک‌ترین باغ بیرون شهر در دوره ناصری بوده. باغ بزرگی که گاهی سفیران و میهمانان خارجی به اینجا می‌آمدند. حتی در سفرنامه‌ها به تحریر آمده که ژنرال گاردن در دوره فتحعلی‌شاه به ایران می‌آید و در باغ لاله‌زار اقامت می‌کند.»

اما عمر باغ‌بودن لاله‌زار در همان عهد ناصری تمام می‌شود: «در دوره ناصرالدین‌شاه که گسترش شهر شروع می‌شود این دروازه را برمی‌دارند و شهر تا نزدیک دروازه دولت پیش می‌رود، باغ لاله‌زار تبدیل می‌شود به خیابان لاله‌زار که در ضلع شرقی‌اش خیابان سعدی و در ضلع غربی‌اش خیابان فردوسی فعلی قرار دارد. دروازه لاله‌زار که در شمال میدان توپخانه بود.» وقتی در خیابان‌ لاله زار قدم می‌زنی سرت را بالا گرفته‌ تا قدیمی‌ترین نشانه‌ها را از بالاترین نقاط ساختمان‌ها شکار کنی یا با جمله‌ای شبیه «درست همین‌جا که ایستاده‌ایم» از جا می‌پری و زیر پایت را نگاه می‌کنی.


مغازه یعنی مغازه

«ابتدای این خیابان لاله زار  مغازه‌ای بسیار بزرگ وجود دارد که اسمش بود «مغازه». شاید اولین مغازه این خیابان همین مغازه بوده. حاج حسین امین‌الضرب صاحب این مغازه بود و در آن اجناس خارجی و لوکس می‌فروخت. در زمان دیگری اسمش می‌شود مغازه  هلندی، می‌شود گفت اولین محل فروش کالسکه‌های خارجی چیزی شبیه نمایشگاه اتومبیل امروزی. کالسکه‌های انگلیسی، روسی و....» «مغازه»، مغازه می‌ماند تا زمان کودتای ۱۲۹۲؛ و بعد از آنکه سیدضیاءالدین طباطبایی نخست‌وزیر و شهردار تهران می‌شود او مغازه را می‌خرد و خرابش می‌کند و ساختمان شهرداری را آنجا می‌سازد؛ اولین شهرداری تهران: «ساختمان بسیار زیبایی بود و معروف به ساختمان بلدیه. یک زیرگذر هم در همان سال ۱۳۰۰ می‌سازد که اولین زیرگذر شهری تهران بود.» کوچه‌ای که کنارش بود، از همان وقت صدایش می‌کردند؛ کوچه پشت شهرداری. «بعدها در دوره پهلوی دوم ساختمان شهرداری را خراب می‌کنند اما اسم پشت شهرداری رویش می‌ماند.

پشت شهرداری همان محدوده‌ای در میدان توپخانه است که امروز مرکز فروش و تعمیر لوازم صوتی است. این اسم تنها یادگار از ساختمان بلدیه تهران است که نزدیک به یک قرن پیش اینجا ساخته شد.

لاله‌زار خیابانی برای شهر

تاریخچه لاله‌زار از آغاز تا امروز در بستر تحولات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی بوده است. خیابان لاله‌زار را باید آغاز نوعی تظاهر مدنیت و مدرنیته دانست. در واقع وقتی این خیابان به وجود می‌آید، مفاهیم جدید شهری را در خود دارد و به نوعی سیستم و شیوه تجارت و کسب و کار در تهران که در راسته‌ها و بازار و به شکل‌های سنتی بود در خیابان لاله‌زار تغییر می‌کند. در این خیابان مسیحی، یهودی و دیگران در کنار هم مغازه دارند و در مغازه‌ها در کنار هم اشیا مختلف می‌فروشند و مغازه‌های بسیار معروفی را افتتاح می‌کنند.

با انقلاب مشروطه در زمان مظفرالدین‌شاه، می‌شود گفت خیابان لاله‌زار هویت اصلی خودش را پیدا می‌کند. لاله‌زار یکی از خیابان‌های تحت تاثیر مشروطه است که توسعه و تحولات اجتماعی را درون خودش به شدت نشان می‌دهد یعنی مظاهری از مشروطیت؛ شغل‌هایی مثل عکاسی و سینما که پیش از این فقط در دربار وجود داشت، به داخل شهر می‌آید و برای اولین بار فضاهایی را درون شهر اشغال می‌کند که در واقع این فضاها در حد فاصل همین محدوده لاله‌زار است. در خیابان لاله‌زار انجمن‌ها، احزاب، روزنامه‌ها و شغل‌های متعددی مثل خیاطی، سلمانی، صفحه‌فروشی، پارچه‌فروشی، جواهرفروشی و مشهورترین لباس‌فروشی‌های شهر پدید می‌آمدند و در کنار اینها مکان‌هایی مثل هتل‌ها برای اولین بار ساخته شدند و پانسیون‌ها. به دنبال هتل‌ها و پانسیون‌ها هم کافه‌ها و رستوران‌ها. این شکل لاله‌زار قاجاریه بعد از مشروطیت است که کمابیش می‌شود گفت این شکل را تا ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ حفظ می‌کند. اما بعد از کودتای ۲۸ مرداد و تغییر و تحولات اجتماعی که در تهران پیش می‌آید بالاخص با انقلاب ارضی شاه در سال ۴۲ که مهاجرت به شهرها به وجود می‌آید، لاله‌زار از فضای گردشگری، اوقات فراغت و تبادل طبقات فرهیخته و درجه یک به مکان گردشگری طبقات متوسط و مسافران شهرستانی تبدیل می‌شود و این زمانی است که اصطلاحات جدیدی مانند فرهنگ لاله‌زاری، موسیقی لاله‌زاری، شعر لاله‌زاری و کافه لاله‌زاری رایج شد.

 وقتی انقلاب اسلامی به پیروزی رسید، در خیابان لاله‌زار به تدریج الکتریکی‌ها و مغازه‌ها و پاساژها همه یادگاری‌های قدیمی را اشغال می‌کنند و امروزه خیابان لاله‌زار، خیابان نیست. یک پاساژ بزرگ است. یعنی ما یک خیابان را که عرصه زندگی اجتماعی و مدنی بود و عرصه حیات مدنی بود در طول این مدت تبدیل به یک پاساژ بزرگ الکتریکی کردیم. چیزی که می‌توانست مثل مبل فروشی‌های یافت‌آباد به مکان دیگری از شهر منتقل شود و اینجا فضای زندگی و حیات ادامه داشته باشد. اما این را از دست داده‌ایم.

سینمازار بی‌سینما

از این‌جا به بعد وارد لاله‌زار می‌شویم. قرار است باهم و به‌طور درهم یادگارهای دوره‌های مختلف خیابان لاله‌زار را ببینیم؛ فقط درحدی که بشود جاهایش را نشان داد. چون هیچ کدامش باقی نمانده. خیابان لاله‌زار به واسطه عرض خیابان، یک خیابان کاملا طبیعی و زنده است، خیابانی که در تبادل زندگی و نهاد اجتماعی است. مثل خیابان‌های بافت‌های تاریخی همه شهرهای دنیا. اگر الان آسفالت کف این خیابان را بکنیم سنگفرش قدیمی‌اش هنوز هست و حتی ریل واگن اسبی که اینجا قرار داشته را هم می‌بینیم.

سینماهای لاله‌زار از همین جا آغاز می‌شود. در عبور از این مسیر، آنقدر سینما شمرده بودیم که باورمان نمی‌شد. سینماهای این خیابان بلااستثنا متروک و بدون استفاده مانده‌اند؛ آن تعداد اندکی هم که بعد از انقلاب به فعالیت‌شان ادامه دادند، در سال‌های اخیر تعطیل شدند. لاله‌زار خیابان سینمای ایران است، چه به لحاظ نوستالژی تهران قدیم در فیلم‌ها و سریال‌هایی که به تاریخ یک قرن اخیر مربوط می‌شوند و چه از نظر تعداد سینماها. به گمانم لاله‌زار از این نگاه در دنیا بی‌نظیر باشد؛ خیابانی که قدم به قدمش سینما است اما هیچ فیلمی در آن نمایش داده نمی‌شود.

«دست راست‌مان یک سینمای قدیمی است که در بالای سردر آن فقط آثارش باقیمانده. سینما سارا از دوره اول لاله‌زار بر جای مانده و جزو اولین سینماهای ما بود. از سمت خیابان اکباتان- خیابانی که از سمت راست لاله‌زار را قطع می‌کند- سینمای دیگری است به نام تابان. یادگاری با یک عکس از سینما هنوز باقی است. این سینماها قابلیت برگشتن و کار کردن دوباره به عنوان سینما را داشت اما به انبار تبدیل شده است.

چیز دیگری که در خیابان لاله‌زار هنوز باقی‌مانده‌هایش دیده می‌شود عکاسی است. وقتی در خیابان لاله‌زار می‌روی و ساختمان یک عکاسی را می‌بینی که قطعا حداقل متعلق به دوره دوم است. چون الان در لاله‌زار کسی عکاسی باز نمی‌کند. دوره دوم یعنی دوره بعد از کودتای ۲۸ مرداد ۳۲.

یکی دیگر از آنچه که لاله‌زار دروازه ورودش به شهر بوده، تئاترهای مدرن است. وارد لاله‌زار که می‌شوی سمت چپ کوچه، تئاتر دهقان است. در حقیقت اولین کوچه بعد از کوچه پشت شهرداری. در سمت چپ این کوچه، تئاتر دهقان قرار داشت. تئاتری که هم فضای باز داشت هم فضای بسته. امروزه دو انتهای کوچه در ورودی به قسمت داخلیش هنوز باقی است. اما بخش عمده تئاتر به مغازه‌ها و فضاهای دیگر تبدیل شده. تئاتر دهقان به نام احمد دهقان است که سردبیر مجله تهران مصور بود و در آن شرایط سیاسی متهم به ترور محمد مسعود بود اما بعدها خودش هم ترور شد و به قتل رسید.

جلوتر، در همان امتداد سمت چپ جایی که تابلوی بزرگ پناس را می‌بینید بستنی‌فروشی مولایی بوده، بستنی‌فروشی معروفِ لاله‌زار و کافه‌کاباره افق‌طلایی که متعلق به دوره دوم است.

کوچه خندان که در پشتی موسسه کیهان در آنجا قرار گرفته سمت راستش مدرسه پسرانه سن‌لویی بود، متعلق به مسیونرهای مذهبی فرانسوی‌ها. در همان کوچه خندان دیواری سفید شده است که زیر آن رنگ سفید در و پنجره پوشیده شده‌ای با گچ پیداست. اینجا هم سینمایی بوده که از معماری‌اش پیداست متعلق به دهه بیست است.

کوچه خندان را که تا انتها می‌رویم به خیابان فرودسی می‌رسیم، همان جایی که روزگاری حد شرقی باغ‌های لاله‌زار بوده است. به خیابان فرودسی وارد می‌شویم تا آنچه از لاله‌زار به خیابان‌های اطرافش هم رسیده را از قلم نیندازیم. هتل گیلان نو، یکی از همین‌هاست. ۷۰ سال پیش این هتل در اینجا ساخته شده؛ سال‌های  بعد از کودتا. اگرچه ظاهرش در این سالها مرمت شده و تشکیل شده از حیاطی که دور تا دورش اتاق‌های است که درهای چوبی دارد و در وسط یک حوض خالی و درخت‌های سبز پیر، درهم‌ریخته و نامرتب، اما وقتی از راهروی تاریک عبور می‌کنی و وارد حیاط می‌شوی برمی‌گردی به خاطرات دوره پدرها و مادرها خانه‌هایی که فقط در فیلم‌های قدیمی دیده‌ایم. واضح است که کسی اینجا را نمی‌شناسد. شاید فقط گذرگاه مسافران شهرستانی است که آن حوالی کاری برای انجام دادن دارند. درکش اصلا پیچیده نیست که به سادگی این میهمانپذیر درجه چندم را می‌شود به هتل درجه یکی تبدیل کرد که تمام المان‌های خانه‌های اصیل شهر تهران را داراست.

از هتل که بیرون می‌آییم یاکریم های را می‌بینیم که در گذشته مال تهران نبود. در دهه چهل، تهران یک شهردار مشهدی داشت که اولین یاکریم‌ها را به تهران آورد و بعد در تهران یاکریم‌ها زیاد شدند.

در همان خیابان فردوسی پیش از برگشتن به لاله‌زار کوچه امین‌السلطان یا اتابک را می‌بینیم که باغ و ملک اتابک اعظم، امین‌السلطان بوده. امروز نام کوچه شهید شاهچراغی است اما مسجدی که امین‌السلطان از املاکش بنا کرد به نام خودش مانده است.

روبه‌روی مسجد، برِخیابان فردوسی عمارت باشکوهی است که تقریبا به شکل بیضی ساخته‌ شده و رویش تابلوی بانک مسکن زده‌اند که این ساختمان را برای اپرا ساخته بودند.

روز به پایان می رسد و گفتنی در وصف این خیابان بسیار.  

۱ فروردین ۱۴۰۱ - ۱۳:۴۲
کد خبر: 19270

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 9 + 5 =