به گزارش خبرنگار شهر؛ زباله اگر چه در تعاریف جهانی در حوزه مدیریت شهری و حتی مدیریت اقتصادی به عنوان طلای کثیف شناخته می شود که با سود حاصل از آن می توان موضوعات مهمی همچون نگهداشت شهری و بهبود کمی و کیفی زندگی شهروندان را مدیریت کرد، اما همین طلای کثیف وقتی در کشورهای جهان سوم و خاورمیانه مورد بررسی قرار می گیرد، بیشتر به جای یک منبع مهم مالی به یک دردسر اجتماعی و اقتصادی تبدیل شده و گردانندگان پیدا و ناپیدای آن تحت عنوان مافیا شناخته می شوند.
هر چند در برخی از مطالعات میدانی و البته غیر رسمی عنوان می شود که محل زندگی پدرخوانده این مافیا در ایران و حتی خاورمیانه نیست؛ اما سود سرشاری که از این بازار غیر رسمی به جیب زده میشود، تراکنش بسیار بالایی دارد. اما آنچه در این میان مهم به نظر می رسد، این است که سهم دست اندرکاران این چرخه مانند کودکان زباله گرد، کتفی ها و ... نه تنها بسیار ناچیز است بلکه درواقع اجحافی ناراحت کننده در حق این کودکانی میشود که حق طبیعی شان کودکی کردن است.
آمارهای رسمی متولیان حوزه اجتماعی شهر تهران به ویژه سازمان بهزیستی حکایت از آن دارد که کودکان کار در جریان زباله گردی در شهر تهران روزانه بین ۲۰۰ تا ۴۰۰ هزار تومان درآمد به دست می آورند، اما وقتی فاکتورهای اجتماعی، بهداشتی و درمانی درگیر این فرایند معیوب را مورد بررسی قرار می دهیم، نشان می دهد که این میزان درآمد که از نظر برخی رسانه ها و کارشناسان رقم قابل توجهی است، اما در بررسی موضوعات پیرامونی نمی تواند آنقدر قابل توجه باشد. به ویژه در مقایسه با درآمد بالایی که سرشاخه های این رسته شغلی غیر مجاز به دست می آورند، به مثابه بیگاری و بردگی است.
به رغم اینکه بررسی موضوعات اقتصادی چرخه زباله گردی در جای خود می تواند تصمیم گیران حوزه مدیریت شهری را در بهبود و ترمیم این چرخه معیوب یاری کند، اما آنچه در این میان مهم و ضروری به نظر می رسد، خدمتکاران این چرخه است که هر یک در جای خود قابل بررسی است.
آمارهای رسمی مدیریت شهری حکایت از فعالیت ۱۴هزار زباله گرد در تهران دارد که با توجه به حجم بالای تولید روزانه زباله در تهران -بنا بر اعلامی که در سال ۹۹ شده است، به ۶ تا ۸ هزار تن زباله در روز می رسد- از دو جنبه سود مالی حاصل از زباله گردی و تعداد افراد درگیر در این شغل قابل تامل است.
آنچه در این میان حائز اهمیت به نظر می رسد، ورود کودکان و نوجوانان به عنوان کارگرانی است که با کمترین میزان دستمزد بیشترین خدمات را در این وادی به دست های پنهان ارایه میدهند.
آنطور که پیش تر نیز به آن اشاره شد، طبق اعلام مدیرعامل سازمان بهزیستی تهران، کودکان کار تهران روزانه بین ۲۰۰ تا ۴۰۰ هزار تومان درآمد کسب می کنند که در این میان کودکان و نوجوانانی که در حوزه جمع اوری پسماند فعالیت می کنند، با فروش ضایعاتی که جمع آوری می کنند، می توانند روزانه دستمزد به مراتب بیشتری را کسب کنند اما واقعیت این است که کودکان و بعضا نوجوانان توسط افراد دیگری اجیر می شوند تا ضایعات برای آنها جمع آوری شده و روزانه دستمزدی را دریافت می کنند که این دستمزد می تواند هم اندازه کودکان کار و یا حتی کمتر از آن باشند.
به عبارتی کودکان زباله گرد کارگران اجیر شده ای هستند که کارشان تفکیک زباله های ارزشمند (ضایعات) برای دست اندرکاران همان چرخه معیوب زباله دزدی است و در این میان کارکرد این افراد فارغ از چهره و بازخورد اجتماعی آن از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
موضوع کودکان زباله گرد از دو جنبه قابل بررسی است نخست آنکه سازمان بهزیستی بر این باور است که بخشی از این افراد برای پیمانکاران کار می کنند که نیاز است مدیریت شهری نسبت به وقوع این اتفاق ورود جدی داشته باشد، دوم اینکه بخش دیگری از این کودکان در برخی کارگاههای تفکیک زباله فعالیت دارند که در این بخش نیز معاونت کار وزارت رفاه و سازمان تامین اجتماعی باید ورود کند. مدیر بهزیستی شهر تهران معتقد است که این سازمان تنها می تواند در خصوص آن بخشی از کودکان هم که سیستمهای حمایتی مانند سازمان بهزیستی وظیفه حمایت آنها را دارد انجام وظیفه کند تا این چرخه قطع شود.
بحث زباله و پسماند موضوع گستردهای است که همه دنیا با رویکرد اقتصادی به آن نگاه میکنند و میتواند بسیار سودآور باشد، اما نوع برخورد و فعالیتهایی که در مورد این مساله انجام میگیرد در هر کشور متفاوت است. در کشور ما بیشتر در بحث زباله گردی کودکان در قالب کودکان کار فعالیت دارند که زباله گردی کودکان علاوه بر آسیب جسمی که به آنها وارد میکند از لحاظ رشد اجتماعی، روحی و روانی هم دچار آسیب میشوند.
زباله گردی کودکان کار در حال حاضر نه تنها به عنوان آسیب مطرح است در آینده هم پیامدهایی خواهد داشت و جامعه را با آسیبهای متعددی، چون بزه، قتل و دزدی که پیامد آینده کودکان کار خیابانی است، مواجه میکند. اما آنچه در این میان توجه به آن مهم است، ضرورت تغییر نگرش و رویکرد مردم در کمک کردن به کودکان کار است. به عبارتی می توان گفت یکی از مشکلات اساسی که اکنون با آن مواجه هستیم نوع نگرش جامعه نسبت به کودکان کار است که اگر مردم به کودک کار سر چهار راه پول ندهند و بدانند که دادن پول نه تنها کمک به وضع اقتصادی کودک نمیکند بلکه موجب تثبیت وضعیت کودک میشود بخشی از مشکل حل خواهد شد چرا که اگر امروز کودکی پول و درآمد به سادگی در اختیارش قرار بگیرد. باعث میشود کودک بعدی هم وارد کار کند.
لازم است جامعه به این مساله توجه کند که زباله گردی یک آسیب اجتماعی است و عوامل مختلفی دست به دست هم میدهند تا یک آسیب شکل بگیرد. مهمترین عاملی که باعث میشود کودکان در این چرخه قرار بگیرند نیاز اقتصادی است. اگر زباله منبع اقتصادی نباشد و نیاز اقتصادی افراد را رفع نکند هیچ وقت کودکی وارد این چرخه نمیشود و چهره شهر خراب نمیشود که حذف این قسمت وظیفه حکومت است.
ورود اتباع بیگانه به چرخه زباله گردی
آنطور که مدیر بهزیستی شهرتهران عنوان کرده است؛ در بحث کودکان کار بیشترین مشکلی که ما با آن مواجه هستیم این است که بیش از ۸۲ درصد افرادی که در موضوع زباله گردی جمع آوری میکنیم اتباع افغانستان هستند که حضور آنها غیر قانونی است.
آمارها نشان می دهد، تولید زباله در ایران سالانه ۲۰ میلیون تن و گردش مالی این میزان زباله معادل ۱۰ میلیارد دلار است. البته مافیای کارنابلدی که در پسماند وجود دارد نمی تواند بازیافت را به خوبی انجام دهد و هنوز هم ۸ میلیارد دلار آن دفع میشود.
یک کارشناس ارشد تیم راه اندازی ۱۸۰کارخانه بازیافت در ایران و اوراسیا و فعال محیط زیست در این باره این گونه تحلیل می کند که؛ درآمد حاصل از پسماند اگر درست مدیریت شود و به مجموعه شهرداری برگردد سالانه حدود ۱۰ میلیارد دلار است که میتواند در حوزه بازیافت حدود ۱۲۰ هزار نفر را مشغول به کار کند.
پناهنده بر این باور است: تنها راه حل برای کسب این درآمد اطلاع رسانی و فرهنگ سازی دقیق است و اینکه مردم بدانند زبالهها طلای کثیف هستند و یک قوطی یا یک بطری آب معدنی آنها در سیستم پسماند چه قیمتی دارد و اینکه بدانند یک بطری آب معدنی آنها قیمتی برابر ۵۰۰ تومان در سیستم بازیافت دارد.
این فعال محیط زیست به این مساله تاکید دارد: ضروری است نگاه به کودکان کار را از نگاه به کودکان زباله گرد تفکیک کرد، کودکان کار گل و فال میفروشند ولی زباله گردی راهی مجزا برای کسب درآمد است و سر هر کوچه یک سطل است که پر از پول است و نمیتوان به افراد غنی یا فقیر که زباله گردی میکنند بگوییم زبالههایی را که حکم پول را دارد، جمع نکنند.
برآوردها نشان می دهد؛ افراد زباله گرد در حال حاضر دو دستهاند کسانی که از روی فقر به سمت زباله گردی میروند که خیلی زود غنی میشوند و افرادی که به مافیای قوی در بحث زباله متصل هستند یا برای آنها کار میکنند.
از یک سو پیمانکار شهرداری عنوان می کند، پسماندهای جمع آوری شده برای اوست و در این میان نیز برخی نیز زباله های تولیدی را از درب خانه ها جمع آوری می کنند. آنها نیز مدعی هستند که این زباله به آنها تعلق دارد و در این میان هم مدیریت پسماند شهرداری نیز زباله های تولیدی شهر را از آن خود می دانند. حال اگر در میان این گروه ها معضلی به وجود آید، همه ازپاسخگویی طفره می روند و تنها شهرداری است که باید به عنوان متولی اصلی به مساله پیش آمده رسیدگی کند. همین فرآیند نشان می دهد که آنقدر ریشه مافیا قوی است که هر طرف را بگیرید باز مشکل وجود دارد و این مساله زمانی حل می شود که به طور دقیق متولی اصلی زباله مشخص شود.
آتچه مسلم است، این است که به دلیل درآمدهای بالایی که جمع آوری پسماندهای خشک از زبالهها دارند علاوه بر کودکان کار و اتباع بسیاری از مردم عادی هم وارد این کار شدهاند. موضوعی که عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی نیز به آن اشاره می کند و می گوید: زباله گردی جزو وضعیتهای مخاطره آمیز برای کار کودکان لحاظ میشود، به رغم وجود قانون حمایت از اطفال و نوجوانان و قانون ممنوعیت کار کودکان زیر ۱۵ سال و مشخص بودن وظایف سازمانها و نقش و عملکردی که در این حوزه دارند متاسفانه هر روز شاهد افزایش این معضل اجتماعی هستیم.
عابدی به این مساله تاکید دارد که چرخه معیوب این روند باعث شده است نه تنها در این بخش جلو نمیرویم بلکه عقب تر هم قرار میگیریم. زمانی که با چالش مواجهایم قطعا از سه حالت خارج نیست، یا ضعف در قوانین داریم، یا ضعف در اجرا داریم و مجری توانمند و قوی نیست و برنامه یا بودجه توانمندی ندارد که عمل کند یا در سومین وضعیت ناظر هوشیاری وجود ندارد که باعث میشود قانون درست اجرا نشود و ما در چرخه دچار معایبی بشویم.
۴۷۰۰ نفر از زباله گردها کودک هستند
در این گزارش به آمار فعالیت ۱۴هزار نفری زباله گردها در تهران اشاره کردیم که به گفته مدیرعامل انجمن حمایت از حقوق کودکان از این تعداد ۴۷۰۰ نفر کودک و نوجوان هستند. کودکانی که به دلیل فقر یا اعتیاد والدین به این راه کشیده می شوند و گاهی نیز به سرنوشت شوم احد و صمد دو کودک زباله گردی که در جریان جمع آوری زباله سوختند و جان خود را از دست دادند، محکوم می شوند.
فرشید یزدانی نیز در این باره عنوان می کند: ارزش کل زبالههای خشک درسال ۹۷، ۲۶۴۰ میلیارد تومان بوده است. به عبارتی ارزش تقریبی زبالههای جمع آوری شده در بخش رسمی حدود ۴۰۰ میلیارد تومان و در بخش غیر رسمی ۲۲۴۰ میلیارد تومان است. این در حالی است که تنها ۱۰ درصد از زباله ها با وانت جمعآوری میشوند و متوسط درآمد زباله گردهای چرخی و کتفی نیز حدود ١٩.٣ میلیون تومان و متوسط درآمد ماهیانه آنها ١.۶ میلیون تومان است.
به اعتقاد این مسئول اجتماعی؛ سهم عوامل مختلف از ارزش زبالهها با کسر سهم جمع آوری شده رسمی عبارت است از ٨.٩ درصد برای شهرداری، پیمانکاران ۲۱ درصد، ارباب یا صاحبکار ۵۴.۵ درصد، زباله گرد ۱۵.۶، وانتی، ۶.۲ درصد، چرخی ٧ درصد و کودکان تنها ۲.۴ درصد است. این درحالیست که سهم کودکان در میزان زباله گردی یک سوم جمعیت زبالهگردها است.
درآمدزایی ۴ میلیارد تومانی کتفی ها در سال ۹۷
در سال ۹۷ رسانه ها اعلام کردند کتفی های زباله گرد که عموما از اتباع افغانستانی هستند روزانه ۴ میلیارد تومان درآمد ایجاد می کنند. بر اساس این گزارش آنها با یک گونی ۵ هزار تومانی، روزانه ۱۳۰۰ تن زباله در تهران جمع می کنند. هر کیلو زباله با توجه به افزایش نرخ ارز ۳ تا ۴ هزار تومان به فروش میرسد و سردسته این گروه ها روزانه میلیاردها تومان به جیب می زند.
شکل این چرخه اقتصادی به این صورت است که تعدادی آدمهای سودجو تعدادی کودکان کار را اجیر و در محلات رها میکنند تا زبالهها را جمعآوری کنند و به صورت روزمزدی و کیلوگرمی این زبالهها خریداری میشود. اکثر زبالهگردها و یا کتفیها در شهر تهران افاغنه هستند که در حاشیه استان تهران زندگی میکنند و توسط عدهای سودجو این افراد مدیریت میشوند. کودکان زبالهگرد و یا کتفیها از چند جهت وارد شهر تهران میشوند و نمی توان گفت در شهر تهران مخزنی وجود داشته باشد و یک کودک کار و زبالهگرد مسئولیت آن را نداشته باشد.
در این فراینده انگشت اتهام تنها به سمت سازمان مدیریت پسماند است، اما هیچ تکلیف و ابزاری برای جمعآوری زبالهگردها ندارد؛ چراکه نه مسئولیتی در قبال قراردادهایی که نواحی و مناطق بستهاند دارد و نه میتواند در این خصوص ورود پیدا کند.
ارزشمند شدن زباله خشک نیز موضوع دیگری است که به فعالیت این چرخه دامن زده است. زمانی زباله خشک در هر کیلوگرم ۱۵۰۰ تومان بوده ولی الان کیلویی ۳ تا ۴ هزار تومان به فروش میرسد. به دلیل اینکه مواد اولیه کمتر وارد میشود و پروسه تولید کاغذ نیز گران شده است و به همین دلیل بسیار راحت مقوا و کاغذ را میخرند. گرانی فلزات نیز عامل دیگری است که به ادامه فعالیت این چرخه دامن زده است. در این شرایط کتفی ها فلزات را از سطح شهر جمعآوری میکنند و با قیمت خوبی به فروش می رسانند.
از سوی دیگر فروش مواد پلاستیکی و کمبود مواد اولیه آن نیز موجب افزایش قیمت مواد بازیافتی شده است. اتحادیه صنایع بازیافت در این خصوص تکلیف دارد و باید در این خصوص وارد شود.
با تمامی این موضوعات شهرداری این آمادگی را دارد که شهرک بازیافت ایجاد کند و در این خصوص زمین و محل مناسب نیز پیشبینی شده و سرمایهگذار باید در این خصوص وارد شود. خیلی از قشرها باید وارد شوند، کمک کنند تا این شهرک تکمیل شود و حتی اگر این شهرک نیز احداث شود خیلی نمیتوان مطمئن اعلام کرد که فعالیت افراد سودجو در زباله متوقف میشود مگر با ورود علم فناوری به این حوزه. برنامه هایی که مدیریت شهری در دوره اخیر برای مقوله پسماند دارد قطعا اگر با حمایت و همکاری شهروندان همراه شود می تواند از این طلای کثیف منابع مالی ارزنده ای برای شهر به ارمغان بیاورد.
انتهای پیام/
نظر شما