جمهوری اسلامی ایران؛ همین جمهوری اسلامی ایرانی که همه چیز ماست در سالگرد شهادت فرزند دلاور و پر آوازه خود یک بار دیگر هدف حمله ناجوانمردانه تروریستی قرار گرفت و تعداد زیادی از هموطنان شریف و پاکباخته ما توسط ضد انسان ترین، خشن ترین و جلاد ترین افراد به شهادت رسیدند.
اقدامات تروریستی آن هم علیه مردم عادی و زنان و کودکان سخیف ترین و کثیف ترین واکنش افرادی است که فکر می کنند با حاکمیت ترس و گسترش هراس و وحشت می توانند آنچه میراث «حاج قاسم» است را از بین ببرند.
شهید سلیمانی که در طول عمر خود از این خاکریز به آن خاکریز، از این جبهه به آن جبهه در هروله بود تا از منافع ملی، استقلال و آزادی و امنیت ملی ایران دفاع کند فقط یک نظامی عالی رتبه یا یک فرمانده کارآزموده نبود، او فراتر از یک راه، یک سنت و یک مکتب و گفتمان است.
قاسم سلیمانی، نماد و نهاد و نماینده ای راستین و صدیق برای ایران بود که ادبیات رفتاری و گفتاری و نظام ارزشی و اعتقادی او و مرام و مسلک فکری او در یک کلمه خلاصه شده است. «ایران». او ایران و نظام سیاسی حاکم بر آن را حرم می دانست و این باور خود را، نه فقط امری ایدئولوژیک که براساس تحلیل های دقیق و عمیق و نافذی بیان می کرد که با گذشت زمان براصالت، اعتبار، اهمیت و دقت آن افزوده می شود.
امروز نام سلیمانی و صلح طلبی و انسان دوستی او از غزه و لبنان، از یمن و سوریه، چنان پرمهیب و مقتدر و رسا شنیده می شود که دشمنان او فکر می کنند در سالروز میلاد الگوی زنان مصلح تمام دوران ها و روزی مزین به نام مقدس «مادر و زن»، با قتل عام زنان و کودکان و به خاک و خون کشیدن مادران، می توانند خللی بر صلابت و عظمت این برج و باروی پرشکوه وارد کرده و میراث و نام و مرام و سنت او را از ذهن و قلب ایران پاک کنند! و چه خیال واهی و چه تلاش مذبوحانه و احمقانه ای است، نبرد با نور و میراث او که میهنی دارد که مردمانش «سلیمانی» را چون فرزند خود ستایش می کنند و داغ فقدان او را که سردار حقیقی صلح و محبوب قلبها بود، هیچ گاه از یاد نمی برند.
امروز در حالی ما یاد و نام او را گرامی می داریم که همزمان با ولادت خمینی کبیر، در گلزار شهدای کرمان همان گلستانی که پیکر فرزند ایران و دوستان و یاران شهیدش در آن آرمیده است امتداد خون او جوشش دارد و آنانی که حتی از نام صلح طلبی او نیز واهمه دارند، دوباره جنایتی وحشیانه ای را رقم زده، این بار انتقام گرفتند نه از او؛ که از شیفتگانش و عاشقانش. فراموش نکرده ایم که تاثیر و دامنه اثر گذاری شهادت فرمانده صلح در معادلات منطقه ای و بین المللی به حدی بود که ناظران و تحلیل گران از آن به عنوان «یازده سپتامبر ایران» و ورق خوردن تاریخ یاد می کردند. حاج قاسم سلیمانی؛ متفکر صلح و معمار مفاهمه و گفتگو هم بود.
این ویژگی منحصر بفرد او که در بین چهره های نظامی بدیع، شگفت و شگرف بود، تا کنون به صورت جدی مورد بررسی و توجه قرار نگرفته است.
او در ویژگی ها و خصلت ها و گفتار و الهیات خود، واحد عناصری بود فراتر از توانایی و قدرت رهبری در عملیات های نظامی، او را در زمره یک نظریه پرداز ژرف بین و دور اندیش قرار می داد که اخلاق، تدین، اخلاص، قدرت، عرفان و سیاست در وجودش جمع شده و همین نشانه و ویژگی هاست که او را فراتر از یک شخص به یک «نهاد» بدل می کند.
او نماینده شایسته، آگاه، دقیق و باکیاست برای ایران فرهنگی بود که از ایران تا افغانستان و از سوریه تا لبنان، از یمن تا فلسطین علاوه بر دفاع مقتدرانه از مرزهای جغرافیایی و فرهنگی و هویتی در نشر فرهنگ ایران دوستی، انسان دوستی، همنوع خواهی، صلح طلبی و حمایت از ثبات منطقه ای خوش درخشید.
نماینده شایسته مقاومت و اوج عقلانیت نظام سیاسی در تحولات پر تنش منطقه ای بود که با ایمان و درایت برای تقویت دیپلماسی با التزام به مقاومت تلاش می کرد. حاج قاسم درحالی بر مقاومت اصرار داشت که هیچ گاه بر مفاهمه و مذاکره نشورید و آن را نکوهش نکرد،التزام او بر نبرد و مقاومت به نوعی ابرام بر صلح طلبی بود و همین ویژگی ها بود که دشمن را مبهوت صلابت وی و منفعل در برابر نقشه هایش کرد، تا در یک اقدام احمقانه و کوته فکرانه و تروریستی منطقه و جهان را از وجودش محروم کرد.
اکنون نه تنها از نام و میراث او عمیق ترین وحشت ها را در دل دارند، بلکه از سر ضعف به کودکان و زنان و مردم عادی که چون پروانه بر گرداگرد شمع مزارش حلقه زده بودند، حمله می کنند تا مشت خالی و انبان تهی تر از همیشه خود را برای ملت ایران باز کنند.
بدیهی است که در تحولات کنونی که در سطح منطقه و جهان علیه ایران در جریان است، اتاق های نکبت بار جنگ و محافل شیطانی و ضد ایرانی دشمنان تلاش می کنند در یک سناریو پیچیده و چند وجهی، استقلال ایران را به انفعال و آزادی را به وابستگی برسانند و در نهایت؛ براساس تحلیل های خوش باورانه، ایران و کیان آن را تجزیه و نابود کنند!، اما یک نکته را نخوانده اند! گفتیم که «حاج قاسم» یک فرد نیست، یک گفتمان است. فکر را نمی توان حذف کرد.
شهادت او با همه خسارت ها و صدمات و لطماتی که با خود به همراه داشت، سرچشمه تحول، انقلاب و جوششی بزرگ را پدیدار کرد که یکی از دستاورد های عظیمش، ظهور میلیون ها «حاج قاسم» در سرتاسر گیتی می باشد، آنچه امروز در جبهه مقاومت، در غزه و لبنان و در خروش آزادگان سراسر جهان در جریان است، تنها گوشه ای از تلالو و درخشش نام جاویدان اوست که برای جهانی آزاد و عاری از صهیونیسم، «حسین»وار به پاخاسته و درخروش است.
ایران اسلامی و ولایتمدار زیر بیرق سراسر شرافت و شجاعت علمدار دشت نینوا و گوش به فرمان مقام عظمای ولایت و نایب برحق امام زمان(عج)، یکدل و یک صدا، پاسخ این جنایت را مقتدرانه و عزتمندانه خواهد داد و جهان را از لوث وجود اسرائیل و عمّال حلقه به گوش منافق و مزدورش پاک و پرچم عزتمندی و شرافت را در جمعه ای وعده داده شده به منجی عالم بشریت و مصلح تمام دوران ها خواهد سپرد تا به برکت خون شهید قدس، نماز ظهور به امامت مهدی موعود در قبله اول مسلمین و ارض عزیز قدس، اقامه شود.
انتهای پیام /
نظر شما