به گزارش شهر به نقل از روابط عمومی مرکز مطالعات و برنامه ریزی شهر تهران، نشست تخصصی «آوا و نواهای شهر تهران» با همت مرکز مطالعات و برنامه ریزی شهر تهران با حضور حسامالدین سراج، موسیقیدان، آهنگساز و خواننده موسیقی، رضا مهدوی، مدرس دانشگاه، پژوهشگر موسیقی، بابک بوبان، پژوهشگر، مؤلف و مترجمحوزه موسیقی و مهدی یسری، دبیر نشست و رئیس گروه مطالعات هنری مرکز مطالعات و برنامهریزی شهر تهران برگزار شد.
حسامالدین سراج در ابتدای این نشست به بیان آلودگیهای مختلف صوتی در شهر تهران پرداخت و گفت: این نشست دو موضوع دارد؛ یکی شهر تهران که محل زندگی مردم است و دیگری آواها و نواها، ما دوست داریم که شهرمان زیبا باشد و به ما آرامش بدهد یا اگر میخواهیم آوا و نوایی میشنویم، زیبا باشد و به ما آرامش بدهد، هر چند که نوجوانان و جوانان هیجان دوست دارند اما نهایتا ما شهری را میخواهیم که در آن آرامش داشته باشیم.
وی ادامه داد: آوا و نواها در تهران به بخشهای مختلف تقسیم شده است. ساخت و سازهای تهران آرامش تهران را بر هم زده است. زیبایی به ما برای تلاش و خوشبختی شوق و ذوق میدهد. زیبایی تصویری و سمعی فرقی ندارد. خوشبخت کسی است که برای خوشبختی دیگران تلاش کند. زیبایی شهر را هم میبینیم و هم میشنویم. آواهای شهر تهران به سمت موسیقی مبتذل حرکت کرده است. زمانی بود مرغ سحر در ذهنها تکرار میشد اما الان گوش موسیقایی مردم به کدام سمت حرکت کرده است؟
سراج در ادامه عنوان کرد: آواها و نواها برخاسته از طبیعت است، در تهران صداهایی همچون صدای آب، باد و پرندگان به ما آرامش میدهد اما صدای ماشین، موتور و ساخت و سازها آرامش ما را از بین میبرد.
وی بیان کرد: در موسیقی نسبت هر نت با نت ماقبل خود است که ایجاد صوت زیبا میکند. در موسیقی زمانی که دو صدا با یکدیگر شنیده شود نسبت ایجاد میکند. در نتیجه باید آوا و صدای خوب به گوش شهروندان برسد. زیبایی به ما شور و شوق و تلاش برای خوشبختی خود و دیگران میدهد، اگر زیبایی بصری و سمعی در زندگی ما نباشد، به تدریج افسرده میشویم، آرامش اجازه تفکر برای خردمندانه زیستن میدهد. طراحی شهری و معماری میتواند برای ما فضایی را ایجاد کند که مطلوب باشد و در این فضا احساس آرامش کنیم و زیبایی داشته باشیم.
پیشنهاد ایجاد سالنهایی برای اجرای موسیقی ایرانی
سراج با اشاره به وضعیت موسیقی ایرانی اظهار داشت: پیشنهاد میکنم سالنهایی برای اجرای این گونه موسیقی ایجاد شود، به موسیقی ایرانی ظلم میشود، نمیدانم شهرداری چقدر در این موضوع دخیل است؛ سال گذشته، از ۴۵ کنسرت، هنرمندان ۶ کنسرت را که ما خودمان نیز هنرمند موسیقی هستیم، میشناختیم و هنرمندان ۳۹ کنسرت را نمیشناختیم. یعنی تاجری، مبلغی را از این هنرمندان دریافت کرده تا برای آنان کنسرت برگزار کند، در این شرایط مردم چه گناهی دارند؟، آیا در کشور ما هنرمند قابلی نبود که باید ۳۹ کنسرت از هنرمندانی برگزار شود که شناخته شده نیستند، لازم است بودجهای صرف موسیقی ایرانی شود و فرهنگ خودمان را حفظ کنیم، در غیر این صورت آیا موسیقی باید با همین روند تجاری فعالیت کند و مردم سرگرم شوند؟، وقتی آنان سرگرم باشند، دیگر فکرهای دیگر به ذهنشان خطور نمیکند، آیا نهایت کار فرهنگی همین است یا باید تجدید نظری در این رابطه صورت بگیرد؟
سراج درباره طراحی سالن خاص برای موسیقی ایرانی بیان کرد: طراحی سالن برای موسیقی ایرانی، کلاسیک و پاپ تفاوتی ندارد، مسئله آکوستیک باید رعایت شود و برگشت صدا وجود نداشته باشد، فرم چینش صندلیها که تماشاچی بتواند تمام نوازندگان روی صحنه را ببیند، نیز باید مدنظر قرار بگیرد. در حال حاضر یک سالن به نام تالار وحدت در ایران داریم که به عنوان میراث ملی خودمان میشناسیم و در دنیا به عنوان یک تالار متوسط موسیقی شناخته میشود، ما از اول انقلاب تاکنون یک سالن نساختهایم که به عنوان میراث فرهنگی و یک سالن آبرومند موسیقی به آن افتخار کنیم، چیزی در این زمینه نداریم و سالن میلاد سالن استانداردی برای اجرای موسیقی نیست.
پیشنهاد شناسنامه دار شدن نوازندگان خیابانی
رضا مهدوی، مدرس دانشگاه و پژوهشگر موسیقی و دبیر چهلمین جشنواره بین المللی موسیقی فجر نیز در این نشست با اشاره به موضوع موسیقی در شهر اظهار داشت: جهان، جهان اصوات است و با فرهنگ شنیداری معرفی شده اما شهر ما از معرفت شنیداری خالی شده است. گمان میکنیم که مبلمان شهری، آراستگی درختان خیابان ولی عصر(عج)، ساختمانهای مدرن، خطکشیهای خیابان، آسفالت، سنگفرش و چراغانی خیابان است اما فراموش میکنیم که بخش مهمی از فرهنگ شهری ما، فرهنگ شنیداری یعنی موسیقی خیابانی است.
وی گفت: سالنهای موسیقی کشور ما چند منظوره ساخته میشود، ما در یکصد سال اخیر به تفنن موسیقی پرداختیم، اکنون هم اینگونه به موسیقی میپردازیم، به همین دلیل، گاهی که مبلمان شهریمان مملو از جوانانی میشود که تحصیلکرده موسیقی هستند، با نغمهها و ضربآهنگهایی زیبا، آثار خاطره انگیز و قدیمی را اجرا میکنند و به شهر خدمت میکنند، به آنان بیتوجه هستیم.
مهدوی افزود: باید جایگاهی برای موسیقی خیابانی و هنرمندان این حوزه در نظر بگریم، آنان تمرینهای موسیقی خود را در سطح خیابان انجام میدهند چون در آپارتمان امکان تمرین برای این هنرمندان نیست، همچنین آنان هوای شهری را به لحاظ فرهنگ شنیداری تلطیف میکنند.
این پژوهشگر موسیقی بیان کرد: ما مدام غمگین هستیم و پرخاش میکنیم، چون موسیقی مبتنی بر فرهنگ خانواده ایرانی اسلامی دیگر نمیشنویم، ما در گذشته موسیقیهایی داشتیم که جزو سفره ایرانی بود، اکنون شرایط به گونه دیگری شده، مدیریت شهری برای ما ساحتبندی قایل شده است، مسئولان خیلی آگاه هستند و میدانند بیلبوردهای شهری را به چه کسانی اختصاص دهند که چشمها به آنان عادت کند.
وی اظهار داشت: نوازندههای خیابانی، آثار اساتید پیشکسوت و فقید موسیقی سنتی و کلاسیک را مینوازند و سعی میکنند موسیقی سنگین و فاخر را تبدیل به موسیقی مردموار کنند. موسیقی دستگاهی ایران در دوره قاجار مردمی بوده چون موسیقی دیگری نبوده است، امروز موسیقی دستگاهی خاص شده است و ما به موسیقیهایی که در سالنهای بزرگ اجرا می شود، مردموار میگوییم و این طبیعی است و گذر زمان اینگونه است، همین موسیقیهای پاپی که اکنون میشنویم، در ۵۰ سال آینده تبدیل به موسیقیهای کلاسیک میشوند.
مهدوی گفت: پیشنهاد میکنم نوازندگان و هنرمندانی که در خیابانهای آثار موسیقایی اجرا میکنند، شناسنامهدار شوند همان طور که تئاتر خیابانی پذیرفته شده، موسیقی خیابانی نیز پذیرفته شود، این هنرمندان در سطح شهر حضور دارند، نمیتوانیم آنان را جمع کنیم، باید این هنرمندان را شناسنامهدار و بیمه کنیم. نوازندگان خیابانی فرزندان، خواهران و برادران ما هستند، اینها هنرمندان موسیقی آینده هستند که میخواهند فرهنگ را بسازند، اگر از کف خیابان شروع نکنیم به عرش نمیرسیم. اگر بخواهیم به آن معرفت برسیم باید هوای فرزندان سرزمینمان را داشته باشیم.
فرهنگ شنیداری مملو از اصوات نامناسب شده
این مدرس دانشگاه بیان کرد: فرهنگ شنیداری مملو از اصوات نامناسب شده است و در خیابان آنقدر که باید موسیقی سالم بشنویم، نمیشنویم . فرهنگ آوازخوانی ما از مبلمان شهریمان دور شده است، معماریمان متناسب با فرهنگ شنیداری نیست، موسیقی در جامعه باید اصلاح شود و گونههای مختلف موسیقی در جامعه تسری پیدا کند و مردم حق انتخاب پیدا کنند، باید اولویت را به موسیقی ملی و دستگاهی بدهیم. چرا وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی اعلام نمیکند به ۶۰۰ آموزشگاه که مجوز داده است، ۵۰۰ آموزشگاه موظف هستند فقط آواز ایرانی درس بدهند؟، چرا تنها ۲ آموزشگاه در این حوزه فعال هستند و ۴۹۸ آموزشگاه، پاپ درس میدهند؟ مهدوی با اشاره به موضوع سرود اظهارداشت: سرود یک حرکت مردمی است باید در خیابان اجرا شود، نباید در سالن اجرا شود.
ما درباره هویت بصری شهر دچار غفلت هستیم
بابک بوبان پژوهشگر، مؤلف و مترجم حوزه موسیقی نیز در ادامه این نشست درباره موضوع «صدا شهر و صداها» مطالبی را عنوان کرد و اظهار داشت: ما چیزهایی را در یک شهر میبینیم و میشنویم که برای آن شهر هویت بصری و صوتی ایجاد میکند، عقیدهای وجود دارد که شهر یعنی صداهایش. تصور غالب این است که شهرها از لحاظ بصری متفاوت هستند و شخصیت و هویت متفاوتی را برای آنها ایجاد میکنند اما از نظر صوتی شهرها باهم یکی هستند.
این پژوهشگر بیان کرد: براین اساس تصور غالب این است که شهرها هویت صوتی مستقلی ندارند و در این زمینه دچار غفلت شدیم به این معنا که هویت صوتی شهر را نمیبینیم و نمی شناسیم و شهر را با هویت صوتیش شناسایی نمیکنیم و به این دلیل نمیتوانیم هویتهای صوتی متفاوت را در شهرها تشخیص دهیم.
سپس بابک بوبانی در صحبتهایی با یک تصویرسازی از شهرهایی، چون یزد، اصفهان، شیراز، رشت و ... برای مخاطبان گفت: با یادآوری این شهرها رفته یا نرفته شما تصاویری در ذهنتان میآید حتی از شهرهای خارج از کشور، اینها نمادهای بصری هستند. اما آیا هویت یک شهر را آنچه چشم میبیند، میسازد یا خیر. مثلا صدای ساخت و سازها و هواپیما نزدیک فرودگاه، همهمههای انسانی و صداهای طبیعت، باد و طوفان؟
وی در ادامه افزود: تصور غالب درباره شهر این است که میتواند به لحاظ بصری متفاوت باشد مثلا برج میلاد یا برج ایفل با هم فرق دارند و شخصیتهای متمایزی اند، اما از نظر صوتی تصور این است که شهرها یک طور هستند. به نظر میرسد ما درباره هویت بصری شهر دچار غفلت هستیم، چون در قدم اول هویت صوتی شهر را نمیبینیم یا نمیشناسیم و بعد، چون اینطور است قادر نیستیم بین شهرها هویتهای متفاوت را تمیز دهیم.
انتهای پیام/
نظر شما