به گزارش شهر به نقل از روابط عمومی شرکت واحد اتوبوسرانی ؛ در دل تهران، مردی زندگی میکند که بلیتهای اتوبوس را نه به چشم تکهکاغذی ساده، بلکه چون سندی از تاریخ حملونقل شهری میبیند. شهرام معتمدی، متولد ۱۳۶۳، بیست سال از عمرش را صرف جمعآوری و نگهداری از بلیتهایی کرده که هرکدام روایتگر بخشی از تاریخ تردد در پایتختاند.
معتمدی در آغاز گفتوگو با لبخند میگوید:
«پدربزرگم از نخستین رانندگان اتوبوس در تهران بود. از بچگی پای داستانهایش مینشستم؛ از جادهها، مسافران و روزهای پرکارش. همان موقع علاقهی خاصی در من شکل گرفت. بعدها، این عشق کودکی به کلکسیونی از تاریخ بدل شد.»
*آغاز مسیر کلکسیونری*
او از شروع کارش چنین میگوید:
«حدود بیست سال پیش بهصورت جدی جمعآوری بلیتها را آغاز کردم. در این مسیر، آقای رازمیک هاریتوریان، یکی از کلکسیونرهای باسابقه، راهنمای من بودند. از همان زمان تا امروز، کار را ادامه دادهام و مجموعهای نسبتاً کامل از بلیتهای تهران دارم.»
*بلیتهایی با نامهای خاص*
در میان بلیتها، نامهایی میشنویم که خودشان روایت دارند. معتمدی توضیح میدهد:
«برخی بلیتها در میان مجموعهداران اسم خاص دارند؛ مثل سری موشی برای بلیتهای مشکیرنگ، یا بلیتهای قایقی که طراحیشان شبیه قایق است. بلیتهای قایقی از محبوبترین نوعها هستند و من تاکنون شانزده رنگ مختلف از آنها را شناسایی کردهام.»
*او اضافه میکند:*
«پیش از بلیتهای رسمی، تعاونیهای خصوصی با نامهایی مانند اتو عدل، اتو ژاله و اتو بنز بلیتهای اختصاصی خود را چاپ میکردند. آن دوران، رانندگان خود اتوبوس میخریدند و بلیت را به نام تعاونیشان منتشر میکردند.»
*نخستین بلیت رسمی تهران*
«اولین بلیت رسمی اتوبوسرانی تهران، بلیت دو ریالی آبیرنگ معروف به شهرآرا بود که در دهه ۱۳۳۰ مورد استفاده قرار گرفت. پس از آن، بلیتهای خطدار و رنگی در دورههای مختلف چاپ شدند. آخرین بلیت کاغذی نیز در سال ۱۳۸۹ چاپ شد و پس از آن بلیتهای الکترونیکی جایگزین شدند.»
*مجموعهای بیش از هزار بلیت*
در پاسخ به پرسش دربارهی وسعت مجموعهاش میگوید:
«تنها از تهران بیش از هزار بلیت در اختیار دارم. مجموعهداران دیگر معمولاً بین ۳۰ تا ۳۵ بلیت اتو دارند، اما من ۸۸ بلیت از این نوع در مجموعهام دارم. قدیمیترینشان مربوط به پیش از سال ۱۳۳۵ است و بلیتهای اتو بنز از کمیابترین نمونهها هستند.»
*امنیت و ظرافت در چاپ بلیتها*
«بلیتها روی کاغذهای فسفردار با فیلیگران چاپ میشدند؛ علامتی امنیتی که زیر نور قابل مشاهده است. در دوران پهلوی طرح شیر و خورشید داشت و بعد از انقلاب، واژهی “الله” یا عبارت “اتوبوسرانی تهران” جایگزین آن شد.
شمارههای پشت بلیت با چاپ ملخی و برجسته درج میشد تا امکان جعل وجود نداشته باشد. پرفراژ گوشهی بلیتها نیز یکی از نشانههای اصالت بود.»
*تغییر قیمتها در گذر زمان*
«بلیتهای دو ریالی بین سالهای ۱۳۳۵ تا ۱۳۴۰ رایج بودند. سپس به دو و نیم ریال، بعد چهار ریال و در نهایت پنج ریال رسیدند. بلیتهای پنجریالی همان سری موشیهای معروفاند که رنگی تیره دارند.»
*بلیت کمیاب و خاطرهای فراموشنشدنی*
«سختترین بلیتی که پیدا کردم، بلیت بن بود. دو سال طول کشید تا آن را از یک مجموعهدار خارجی تهیه کنم. خاطرهی جالبی هم دارم؛ اوایل کار بلیت کمیابی داشتم که ارزشش را نمیدانستم و با بلیت دیگری معاوضه کردم. بعدها فهمیدم بلیت خودم چندین برابر باارزشتر بوده! آن اشتباه برایم درسی شد که هیچوقت فراموش نمیکنم.»
*جامعهی کوچک، اما پرشور*
«در ایران مجموعهداران زیادی در این حوزه فعالاند؛ از جمله آقای عباسپور، آقای خازنی، مهندس شام و آقای ولدخانی. اما کاملترین مجموعه بلیتهای تهران را آقای مولایی دارند که از رانندگان قدیمی شرکت واحد بودهاند.»
*آرزوی چاپ کتابی برای ثبت تاریخ*
«کلکسیونرهای اسکناس و تمبر سالهاست کتابهایشان چاپ شده، اما در حوزهی بلیت اتوبوس هنوز کتابی وجود ندارد. امیدوارم با همکاری شرکت واحد بتوانیم این مجموعه را در قالب کتابی جامع منتشر کنیم تا بخشی از تاریخ شهری تهران ماندگار شود.»
*عشق به تاریخ، نه معامله*
در پاسخ به اینکه آیا حاضر است مجموعهاش را بفروشد، میگوید:
«دوستان زیاد پیشنهاد فروش دادهاند، اما نمیتوانم. اگر بفروشم، دوباره دلم میخواهد همانها را پیدا کنم! این بلیتها حاصل عشق و زحمت سالهاست، نه کالایی برای معامله. برای من هر بلیت، تکهای از خاطرات تهران است.»
*نگهداری و چینش مجموعه*
«بلیطها را در آلبومهای مخصوص تمبر یا اسکناس نگهداری میکنم تا از نور و رطوبت در امان باشند. بعضیها را بر اساس سال چاپ، و برخی را طبق حروف سری مثل “الف”، “ب” یا “ج” مرتب کردهام. برخی از بلیتها هنوز بهصورت بندهای دهتایی متصلاند که آنها را نیز به همان شکل حفظ میکنم.»
*اشتباهات چاپی؛ جذابیت ناخواسته*
«در بلیتهای مصور سالهای ۱۳۸۰ تا ۱۳۸۹، اشتباهات چاپی زیادی دیده میشد. گاهی رنگ جابهجا میشد یا رقم ریال ناقص چاپ میخورد. همین خطاها برای ما کلکسیونرها جذاب و باارزشاند.»
*بلیتهای الکترونیکی و حس نوستالژی*
«با آمدن بلیتهای الکترونیکی، بخشی از حس نوستالژیک گذشته از بین رفت، اما طبیعتاً به محیط زیست کمک شد. با این حال، آرزو دارم کارتهای امروزی متنوعتر باشند؛ مثلاً تصویر اماکن تاریخی یا فرهنگی شهر روی آنها چاپ شود تا همان حس نوستالژی حفظ گردد.»
*سخن پایانی*
در پایان، معتمدی با تواضع همیشگیاش میگوید:
«از روابط عمومی شرکت واحد و همه کسانی که به این حوزه توجه نشان میدهند سپاسگزارم. این بلیتها فقط تکههایی از کاغذ نیستند، بلکه بخشی از حافظهی جمعی مردم تهراناند.»
انتهای پیام/
نظر شما