آنچه در این سه دوره معماری ثابت بوده، سنت معماری است نه معماری سنتی. سنت معماری، یک شیوه نامه یا دستور کار برای معمار بوده که براساس آن سنت عمل کرده، اما در دوره قاجاریه که ارتباط بین ایران و کشورهای اروپایی آغاز شد، عنصر دیگری بر سنت معماری ما اضافه و در دستگاه معماری ایرانی هضم شد و تلفیقی از معماری ایرانی و آنچه از معماری فرنگی گرفته شد، به وجود آمد.
اما همچنان غلبه با سنت معماری ایرانی بود. این یعنی معماری ایرانی در درون زایش، زندگی و پویایی داشته که حتی توانسته آنچه از معماری فرنگی وارد شده، مانند کلاه فرنگی را در درون خود هضم کند اما در اواخر دوره قاجار و پهلوی اتفاقاتی رخ داد که سنت معماری فراموش شد.
اگر از معماری اسلامی دوره صفویه صحبت میکنیم، به این معنی نیست که آن دوره مسلمان تر از دوره حاضر بودهاند بلکه رفتارهای آنان توانسته یک مابهازای مکانی خلق کند اکنون که معماران ما به جای سنت معماری، درس آموختههایی را از فرنگ وارد معماری ایران و تبدیل به روشهای ساخت و ساز کردهاند، اگر کسی بخواهد یک زندگی مبتنی بر فرهنگ اسلامی داشته باشد، شاید فضا و مکان برای آن فراهم نباشد.
طرحها، ضوابط و مقرراتی که بر سنت معماری ایران چیره شده است. اکنون بر اساس ضوابط طرح تفصیلی توزیع تراکم ساختمانی بر مبنای دو معیار اندازه قطعه و عرض گذر تعیین می شود. یعنی جان مایه اصلی طرحهای توسعه شهری که مبنای توزیع جمعیت است، صرفاً بر دو معیار اندازه قطعه و عرض گذر پایهگذاری شده است. این روش توزیع تراکم، در سنت معماری، مبانی علمی، ترافیک و حمل نقل، مسائل اجتماعی و تاریخی وجود نداشته است. یعنی آنچه امروز بخش مهمی از معماری ما را میسازد دو معیار اندازه قطعه و عرض گذر است.
ضمن اینکه مسائل اقتصادی نیز اختیار طراحی ساختمان را از معمار، طراح و حتی شهرداری گرفته و سوداگری که در حوزه ملک و زمین اتفاق افتاده، معماری را از روال و قاعده خود خارج کرده و دست معماران و طراحان را بسته است. باید در بافت ارگانیک شهر که اندازه قطعات آن بسیار متنوع است یک زمین 250 متر مربعی 5 طبقه و در کنار آن یک زمین 240 متر مربعی 4 طبقه بسازد؟
وقتی یک فضا بر اساس این معیار و مقررات ساخته میشود، آنهم در شهر تهران که 30 درصد قطعات آن زیر 120 متر مربع است و قطعه بندی آن از یک نظام واحد پیروی نمیکند، در یک کوچه ساختمانهایی با تعداد طبقات مختلف از 4 تا 10 طبقه ساخته شده است که اتفاقاً همه آنها بر اساس ضوابط ساخته شدهاند. بنابراین ضوابط و مقرراتی که جایگزین سنت معماری شدهاند، شهر را دچار آشفتگی کرده است.
ما 2 سال است که برای اصلاح این موضوع بدیهی، در کمیسیون ماده 5 و شورای عالی شهرسازی و معماری میجنگیم اما شرایط برای اصلاح بسیار پیچیده و دشوار است. به عنوان مثال، یکی از ظرفیتهای طرح جامع، استفاده از «انتقال حق توسعه» برای حفظ بناهای ارزشمند و میراث طبیعی است که در برخی از کشورهای دنیا استفاده میشود اما علیرغم تلاشها و پیگیریهایی که داشتیم این مهم عملیاتی نشده است.
آنچه دست معماران و طراحان را برای طراحی معمارانه بسته است صرفاً مسائل اقتصادی نیست. بسیاری از این موارد مربوط به قوانینی است که معماران، شهرسازان و قانونگذاران وضع کردهاند. همین ضوابط است که بهتر شدن حال شهر و زندگی در آن را دشوار میکند و من این مسئله را ناشی از کم حوصلگی و نگاه تقلیل گرایانه به شهر و معماری میبینم.
معماری و شهرسازی تارو پود درهم تنیدهای هستند و عوامل موثر در آن بسیار زیاد است که شرایط پیچیده و قامضی را ایجاد کردهاند اما اگر میخواهیم معماری خوب انجام شده و حال شهر را بهتر کنیم، باید با مطالعات زیادی از تجربیات دیگران استفاده کنیم.
برای رسیدن به طرح و برنامه خوب باید به مسائل اقتصادی، اجتماعی، تاریخی، تکنیکی و روشهای ساخت، زیست محیطی، ظرفیتهای مهندسی و توان علمی دانش آموختگان معماری و سایر رشتههای مرتبط توجه شود، چرا که نگاه تقلیل گرایانه و کم مایه روزبهروز بر حجم مشکلات و پیچیدگیهای شهری میافزاید.
اولین نشست از سلسله نشستهای تخصصی «روایت های معمارانه» با سخنرانی مهدی چمران، رئیس شورای اسلامی شهر تهران در دو بخش با موضوع مسائل پیش روی طراحی معماری در تهران، با حضور اساتید و صاحبنظران حوزه معماری از جمله حسین شیخ زین الدین، مهدی حجت، بهروز جانیپور، سروش مهاجری، سام گیوراد، رضا فیضی، عقیل بهرا، عبدالرضا گلپایگانی - معاون شهرسازی و معماری شهرداری تهران و کاوه حاجی علی اکبری - مدیرعامل سازمان نوسازی شهر تهران در خانه موزه استاد لرزاده برگزار شد.
نظر شما