«چه لغت بیمناک وشورانگیزی است!» مرگ. همین واژه بیمناک و شورانگیز از نخستین روز خلقت دغدغه بشر بوده است. البته که این دغدغه ابدی انسانی تنها جنبه معنوی نداشته و در طول سالیان دراز ابعاد گوناگون اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و ... داشته است.
جدای از مرگ طبیعی هر انسان، جنگ، بیماری و هزاران دلیل دیگر وجود دارد که برای حکومت ها، دولت ها، دانشمندان، فعالان اجتماعی و حتی زیست محیطی و ... دغدغه های بی شماری ایجاد می کند. آرامستان ها در تمام دنیا یک موضوع اصلی در مدیریت شهری به حساب می آید و فرهنگ برخورد انسان ها با مقوله مرگ در اشکال مختلف دغدغه ای بزرگ تر.
همه این عوامل و البته تفکرات ذهنی انسانی باعث شده است که هنرمندان و نویسندگان بسیاری، به دنبال سوژه مرگ بروند و به اشکال مختلف داستان های گوناگونی از این سوژه خلق کنند. در ایران نیز رمان، داستان و فیلم نامه های متعددی از «مرگ» خلق شده است. در حوزه سینما و در سال های اخیر پس از انقلاب فیلم هایی با نگاه های متفاوت در این باره ساخته شده اند که نگاهی به برخی از این آثار خالی از لطف نیست.
روز فرشته
روز فرشته محصول سال ۱۳۷۲ از نخستین فیلم های سینمایی پس از انقلاب با موضوع مرگ است. عزتالله انتظامی، اکبر عبدی در مقابل دوربین بهروز افخمی رفت تا ماجرای زندگی یک روح در دنیای زندگان را به نمایش بکشد.
نیتالله که فردی ثروتمند و در عین حال پول دوست و خسیس است برای رسیدگی به پرونده یکی از همکارانش بنام فرزین به دادگاه میرود. او در جریان مشاجره با فرزین و پرتاب شدن کیفش روی مجسمه ساختمان، به بالای آن رفته بود ناگهان سقوط میکند و پس از جدا شدن روح از بدنش با پری آشنا میشود. پری، او را در جریان مرگ موقتش و نداشتن وقت کافی برای جبران گذشته قرار میدهد. نیتالله با دیدن نگرانی فرزین در قبال حادثه به وجود آمده و مشاهده دعوای بازماندگان بر سر میراثش تصمیم به جبران گذشته میگیرد. او همچنین در مییابد که فرزین پسر دوست سابقش هدایتالله است که در جریان کلاهبرداری از او در سالهای گذشته ثروتمند شده بود. او به همین منظور به گورستان می رود و از هدایتالله طلب بخشش میکند. نیتالله در دادگاه بهطور ناگهانی از خواب بیدار می شود و اموال خود را به فرزین میبخشد.
چند می گیری گریه کنی؟
کمدی- درام چند «می گیری گریه کنی؟» با نویسندگی محسن تنابنده و حسن وارسته در سال ۱۳۸۴ یکی از پرمخاطب ترین فیلم های سینمایی بود. این فیلم نخستین ساخته بلند شاهد احمدلو بود، ماجرای پیرمردی که میخواهد مراسم کفن و دفن و تشییع خود را قبل از فرا رسیدن مرگش ببیند. زنده یاد منوچهر نوذری برای آخرین بار در این فیلم به عنوان پیرمردی که با خرید قبر و آماده کردن خانه اش قصد داشت مراسم تدفین خودش را بازسازی کند نقش آفرینی کرد.حمید لولایی نیز نقش دلالی را ایفا کرد که از پیرمرد پول گرفت تا مراسم کفن و دفن او از قبرستان تا کسانی که برایش گریه کنند گردآوری کند.«چند می گیری گریه کنی» هر چند که در طول فیلم دلایل بسیاری به مخاطب می داد تا حتی قهقهه بزند اما در اصل به مرگ در تنهایی به عنوان یک دغدغه انسانی نگاه می کرد.
چند کیلو خرما برای مراسم تدفین
سامان سالور، «چند کیلو خرما برای مراسم تدفین» را در سال ۱۳۸۴ ساخت. فیلمی که داستان آن نیز همچون خود فیلم سیاه و سفید است. مرگ در همه داستان عاشقانه که محسن تنابنده و نادر فلاح در آن ایفای نقش کرده اند حضور دارد.
این فیلم که جوایز متعددی از جشنواره های گوناگون در دنیا دریافت کرد، ماجرای عشق یک پهلوان به دختری است که عشق، نه تنها پهلوانی که زندگی را از او می گیرد. داستان در یک پمپ بنزین قدیمی آغاز می شود که به علت عوض شدن مسیر جاده اصلی، چندی است که متروک مانده. صدری و کارگر ساده اش، یدی، تنها گردانندگان پمپ بنزینند و گهگاه عباس، پستچی شهر، برای بردن نامه های عاشقانه یدی –که دل در گرو یک دختر شهری دارد – از آنجا گذر می کند.
یکی از پمپ ها گم می شود و صدری معتقد است یدی آن را دزدیده است و قصد دارد به هر ترتیبی یدی را از آنجا اخراج کند اما یدی که سرسپرده اربابش است او را در آن جاده تنها نمی گذارد. عباس که با پدر پیر و برادر عقب مانده ذهنی اش در شهر زندگی می کند مسئول بردن نامه های یدی به دختری است که هیچ جوابی به نامه ها نمی دهد.عشق مرده یدی در ماشین نعش کش و داستان خیانت مرز بین خیال و واقعیت را در داستان در هم می تند. فضای فیلم کاملاً با نمای سیاه و سفید آن فضای مرده ای را نشان می دهد. گویی همه چیز بین آدمهای فیلم مرده است. صدری از زندگی و گذشته بریده و دل به مرده ای سپرده است؛ گویی همه چیز گریز از زندگان است.
یک بوس کوچولو
«یک بوس کوچولو» را بهمن فرمان آرا در سال ۱۳۸۴ ساخته است. رضا کیانیان، جمشید مشایخی و هدیه تهرانی نقش آفرینان اصلی داستانی هستند که در خیال و واقعیت مرگ غوطه می خورد.دو دوست نویسنده یکی در خارج از ایران و دیگری در وطن بعد از سال ها در کنار هم قرار می گیرند. هر دو پیرمرد در سال های پایانی عمر با مرگ دست و پنجه نرم می کنند و به گذشته می اندیشند، گذشته ای که برای هر یک آینده متفاوتی را رقم زده است. در حالی که یکی هراسان از مرگ است و دیگری واقعیت مرگ را پذیرفته به سفر می روند. هدیه تهرانی در این فیلم نماد مرگ است، مرگی که دو پیرمرد داستان هر کدام به شکلی با آن رو به رو می شوند.
طبقه حساس
طبقهٔ حساس (هساث) فیلمی کمدی به کارگردانی کمال تبریزی و محصول سال ۱۳۹۲ است. فیلمنامه را پیمان قاسم خانی نوشته و رضا عطاران نقش آفرین اصلی آن است. معضل عمیق اجتماعی با مرگ که نویسنده و کارگردان توانسته اند تلخی آن را با ردی از کمدی با بازی رضا عطاران بگیرند. عطاران به خاطر ایفای نقش مردی متعصب و ثروتمند ایرانی بعد از مرگ همسرش و خرید قبری دو طبقه متوجه می شود که فروشنده قبر کلاهبردار بوده است و طبقه دوم از قبر مردی غریبه در کنار همسرش آرمیده است.داستان به خوبی به نگاه تملک گونه مرد به زن در فرهنگ سنتی می پردازد که حتی پس از مرگ نیز احساس تملک از بین نمی رود و با وجود آنکه مرد برای خود حق و حقوق کاملا مجزایی قایل است حاضر نیست حتی جنازه همسرش در کنار یک مرد غریبه باشد...
پیلوت
«پیلوت» به کارگردانی ابراهیم ابراهیمیان از جدیدترین ساخته ها درباره مرگ است. این فیلم در سال ۱۳۶۹ ساخته شده است، با موضوعی کاملا امروزی از ماجرای جدایی یک زوج و فرزندی که حتی پس از مرگ نیز در میان قوانین پیچیده تملک مرد بر همسر و فرزند گره خورده و جنازه اش در مسیر میان بیمارستان و بهشت زهرا در دعوای میان پدر و مادر سرگردان مانده است.
جواد عزتی، سعید آقاخانی، حمیدرضا آذرنگ، بهدخت ولیان خانواده کودکی ۵-۶ ساله هستند که پس از طلاق پدر و مادر نزد مادر زندگی کرده است اما از بیماری سخت رنج می برده و پس از رضایت مادر برای عمل جراحی از دنیا می رود. داستان به پیچیدگی های قانونی می پردازد. مادری که حق نداشته برای عمل جراحی فرزندش اجازه ای بدهد، مادری که حق ندارد جنازه فرزند را بگیرد اما در عین حال بیمارستان نمی تواند بدون اجازه مادر جنازه را به پدر تحویل دهد. پدر و مادر بر سر محل دفن فرزندشان به اختلاف می خورند و در نهایت پدر جنازه فرزند را می دزدد و ماجرا تا بهشت زهرا می رود.
قطعا در طول بیش از ۴۰ سال گذشته فیلم های متعدد دیگری با موضوع مرگ ساخته شده اند و حتما نیز در آینده فیلم های بیشمار دیگری با این محور ساخته خواهند شد اما نکته مهم این است که تا چه اندازه معضلات اجتماعی و سیاسی و ... درباره این واژه بیمناک و شورانگیز می تواند از طریق این نگاه متفاوت نویسندگان و هنرمندان حل و فصل شود. آیا جامعه می تواند بسیاری از مشکلات ساختاری فرهنگی و مدیریتی در این باره را در سال های آینده از پیش رو بردارد؟
خبرنگار: سمیرا امیرچخماقی
نظر شما