اما سوال اصلی این است که چرا در برخی از جوامع، کلانشهرها با نمایی از کودکان کار، زباله گرد و متکدی مواجه می شود. در کشورهایی مانند هند و پاکستان معابر مملو از کودکان متکدی هستند که جلوه نازیبایی از شهر را به نمایش می گذارند و علاوه بر معضلات بسیاری که کودکان با آن مواجه هستند پرستیژ اجتماع نیز خدشه دار می شود.
در این مورد چند محور اساسی وجود دارد که می توان به اختصار از آنها سخن گفت. مهمترین مسأله در مورد کودکان کار مسأله نیاز است. کودکانی که زیر سن قانونی کار را در این سطح با زباله گردی و تکدی گری آغاز می کنند، معضل مهمی به نام «نیاز» گریبانگیر آنهاست. در همین مرحله قطعا سوال مهمتری وجود دارد؛ اینکه در کشوری غنی مانند ایران چرا کودکانی با این تعداد زیاد وجود دارند که تا این حد نیازمند هستند و به جای تحصیل و کودکی چاره ای جز انتخاب سخیف ترین مشاغل ندارند؟ در حقیقت وجود کودکان کار و متکدیان در کشورها، نشاندهنده مدیریت ضعیف در جوامع است و وجود این کودکان نشان می دهد که منزلت انسانی در سطح پایینی قرار دارد و حال آنکه در یک کشور اسلامی و بر اساس دستورات اسلام، انسانها دارای منزلت بوده و نباید تحقیر شوند.
در همین راستا موضوع مهم ایجاد شرایط است، ایجاد امکانات تحصیلی و تأمین نیازهای اولیه رفاهی یکی از مهمترین موضوعاتی است که می تواند مانع از ورود کودکان به عرصه کار شود. در حقیقت هر جامعه باید میزان جمعیت را بر اساس امکاناتی که می تواند در اختیار شهروندان قرار دهد، تنظیم کند. افزایش بی رویه جمعیت بدون برنامه ریزی درباره آینده و امکان تحصیل و رفاه افراد جامعه نتیجه ای جز تکدی گری و کار کودکان آن جامعه به دنبال نخواهد داشت.
اما نکته حائز اهمیت در مورد این کودکان و در شرایط کنونی مقابله با مافیایی است که این کودکان را به کار می گیرد. در حال حاضر بزرگترین معضل درباره کودکان متکدی و زباله گرد در تهران موضوع کارفرمایانی است که به صورت مافیا در شهر ریشه دوانده اند. کودکانی که به دلایل ذکر شده یعنی «نیاز» و نداشتن امکانات اولیه چاره ای ندارند جز اینکه کار کنند، کودکانی که از خانواده ها خریداری می شوند، آنهایی که دزدیده می شوند و حتی کودکانی که از کشورهای همسایه خریداری می شوند و به اشکال مختلف وارد کشور می شوند تا برای این مافیای بزرگ کار کنند. این گروههای کارفرما چطور در تهران شکل گرفته اند، چطور توانسته اند تا این اندازه رشد کنند و اکنون چطور می توان با آنها مقابله کرد سوالات اساسی است که مسئولان سال هاست تلاش می کنند برای آنها پاسخ یا راه حلی به دست بیاورند که ظاهرا تاکنون جز تعداد زیادی جلسه و طرح موضوع به نتیجه دیگری نرسیده است. اما نکته روشن این است که برای مقابله با تکدی گری و زباله گردی و به طور کلی کار کودکان تنها راه موجود مقابله با این مافیا است. البته NGO ها و سازمان های مردم نهاد می توانند اقداماتی برای این کودکان انجام دهند که اقداماتی نیز انجام داده اند اما این سازمان ها به تنهایی قادر نخواهند بود معضلی به این بزرگی را حل و فصل کنند.
اما چرا در کشورهای پیشرفته، کمتر شاهد معضل کودکان کار هستیم. وقتی که کودکان از خانواده جدا شده و در اجتماع رها میشوند، در معرض آسیبهای زیادی قرار گرفته و ممکن است عامل نقل و انتقال مواد مخدر یا فساد و فحشا باشند همچنین ممکن است اندامهای بدنشان خرید و فروش شود.
نمیتوان از این قبیل مسائل بیتفاوت عبور کرد. همه ما مسئول رفع این موضوع به صورت عاقلانه و مدبرانه هستیم. فرزندان بسیاری از مهاجران که در ایران حضور دارند، نمیتوانند در آموزش و پرورش کشور به تحصیل بپردازند؛ به همین دلیل برخی نهادهای غیردولتی آموزش این کودکان را عهده دار بوده و برخی از آنها نیز به خانوادههای این کودکان رسیدگی میکنند؛ اما ساماندهی قوی تری در این زمینه مورد نیاز است.
باید گفت با وجود امکانات مناسبی که در ایران وجود دارد همچنین با در نظر گرفتن سابقه فرهنگی چند هزار ساله کشورمان، انتظار میرود شاهد کودکان کار در معابر و خیابانها نباشیم. مشکل اساسی کنونی این است که کار در دستان کاردان نیست. باید کار را به کاردان سپرد و در انتظار آینده بهتری بود.
نظر شما