۱۰ مهر ۱۳۹۹ - ۱۰:۲۸
کد خبر: 4927

لطفا شهر هوشمند را از دست مهندسان نجات دهید

امیر ناظمی، رئیس سازمان فناوری اطلاعات و معاون وزیر ارتباطات
لطفا شهر هوشمند را از دست مهندسان نجات دهید

شهر هوشمند این روزها بیشتر تصویری از شهری است که در آن هوش مصنوعی و سنسورها جانشین هوشمندی آنها شده است.در این تصویر رویایی از شهر هوشمند همه چیز هوشمند به نظر می‌رسد؛ جز انسان که اساسا در این تصویر جایی ندارد. برای فهم شهر هوشمند شاید لازم است ابتدا مفهوم شهر خلاق (Creative city) را که بر پایه سه‌گانه زیر استوار است، مرور کنیم و بر اساس آن به شهر هوشمند نگاه کنیم:

وجه انسانی: شهروند هوشمند که در واژه استعداد نیروی انسانی متبلور شده، شهر خلاق بهره‌مند از شهروندانی با توانمندی فکری مناسب است. هر یک از انسان‌ها از استعدادی یگانه بهره‌مند هستند که در جست‌وجویِ شناخت و پرورش آن استعداد زندگی می‌کنند. استعداد یک هرم از توانمندترین انسان‌ها در رأس تا ناتوان‌ترین‌هایشان در قاعده آن نیست؛  زیرا استعدادها متنوع است و هر انسانِ ناتوان در یک حوزه خاص در حوزه‌ای دیگر توانمند خواهد بود. شهر خلاق شهری مناسب برای شناخت استعدادهای شهروندان و پرورش آن استعداد ویژه است.

وجه اجتماعی: جامعه هوشمند هوشمندی‌اش را بر پایه روامداری و پذیرش دیگران بروز داده است. شهر خلاق در خصوص دیگران و شهروندانش منعطف و پذیرنده است؛ و نیروی قهر و خشونت سرکوبگر نوآوری‌ها و تفاوت‌ها نیست. شهر خلاق به همین دلیل خلاق است که تفاوت را پذیرفته و به دنبال آن اشتباه را به ‌رسمیت می‌شناسد. روامداری اصل پذیرش، بروز و رشد خلاقیت‌هاست.

وجه فناورانه: زیرساخت‌ شهر هوشمند بر پایه ابزارهای فناورانه شکل گرفته است و هر شی و موجودی در اتصال و ارتباط با دیگر اشیاست؛ به عبارت دیگر خلاقیت محدود به توان فناوری‌هاست. قدرت ذهن آدمی و جوامع در  چهاردیواری امکان‌پذیری‌ها زندانی است و برای خلاق‌تربودن نیاز به فناوری‌هایی پیشرفته‌تر، نوین‌تر و نوآورانه‌تر دارد. طراحی‌های ستایش‌برانگیز اغلب نیازمند فناوری‌هایی برای اجرا هستند، همان‌گونه که جهان‌بینی ایرانی و گنبدهای مساجد ایرانی و رنگ کاشی‌های آنها نیازمند فناوری‌هایی برای اجرا بودند تا این نگاه در قالب تمدنی‌اش بروز و ظهور یابد.

تهران نیز همچون هر شهری برای گذار به شهر خلاق نیازمند پرداختن به هر سه وجه است؛ سه‌وجهی که شاید در برنامه‌هایی مستقل و در بخش‌های اداری متفاوتی پیش می‌روند، اما باید یکپارچه باشند. ابتدا جورج فلوریدا در کتاب «خیزش طبقه خلاق» این سهگانه را نظریه‌پردازی کرد. در این سه‌گانه در کنار فناوری به انسان (استعداد انسانی) و جامعه (رواداری اجتماعی) پرداخته شده است؛ همان عنصری که در نگاه ایرانی به شهر هوشمند به‌شدت مورد غفلت است. مهندسان و نگاه‌های مهندسی‌زده شهر هوشمند را در ایران به گروگان گرفته‌اند.

افرادی مانند هاروی که این سه‌گانه را هم حتی ناکافی می‌دانند و حتی نگاه فلوریدا را به دور از پرداخت‌های عمیق اجتماعی تفسیر می‌کنند، احتمالا از نسخه ایرانی شهر هوشمند بیش از پیش آشفته خواهند شد!

شهر هوشمند واقعا چیست؟ و شهروند این شهر چگونه انسانی است؟

پاسخ را شاید بتوان در کارهای لندری و بیانچینی یافت؛ جایی که آنان به زبان ساده به ما یادآور می‌شوند که شهر هوشمند یعنی شهری که متناسب با نیازها و زیست انسان‌های هوشمند است! البته زبان دقیق‌تر آنان چنین است: «شهری که حمایتگر نیاز به خلاقیت، تفکر میان‌رشته‌ای، جامع‌نگری و... است و نامحسوس آن را تشویق می‌کند»! به عبارتی شهر هوشمند امکان بروز هوشمندی را برای زیست شهروندانش فراهم می‌آورد. با هزار اپلیکیشن و سنسور و دوربین هوشمندی زاییده نمی‌شود! بلکه با این ابزارها تنها کنترل بر انسان بیشتر می‌شود: کنترلی که در کتاب ۱۹۸۴ جورج اورول ما را به یاد «برادر بزرگ‌تر» می‌اندازد. برادر بزرگ‌تر استعاره‌ای برای کنترل بیشتر حکمرانان بر شهروندان است! این استعاره در تقابل و  تعارض با شهر هوشمندی است که می‌خواهد امکان زیست هوشمندانه برای شهروندش فراهم آورد.

در نسخه ایرانی شهر هوشمند انسان و جامعه فراموش شده است و این نسخه برآمده از نگاه مهندسی‌زده است! لطفا شهر هوشمند را از دست مهندسان نجات دهید!

۱۰ مهر ۱۳۹۹ - ۱۰:۲۸
کد خبر: 4927

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 4 + 5 =