چند خیابان پایینتر از خیابان انقلاب در راسته کتابفروشیهای کریمخان درست در مرکز بازار اصلی تهران مغازهای کوچک قرار دارد که روی پیشخوان آن کتابهای مذهبی و فالنامه و کتابهای قدیمی است و روی شیشه جلوی آن نوشته شده:« کتابفروشی اسلامیه» قدیمیهای تهران گفتهاند این قدیمیترین کتابفروشی پایتخت است.
این که کتابفروشی اسلامیه قدیمیترین کتابفروشی تهران است یا نه هیچ کتاب تاریخی دقیقا آن را تایید نمیکنند. اما یک نکته قطعی است آن هم این است که این اتفاق هر جایی بود درست در میانه ورود جامعه سنتی ایران به مدرنیته غربی در قلب تپنده تهران باید رخ داده باشد.
بسیاری اختراع ماشین چاپ توسط گوتنبرگ را یک انقلاب بزرگ در جهان علم و دانش میدانند. این ادعای کمی نیست. به این دلیل که سرعت تولید کتاب بالا رفت و تعداد نسخههای یک کتاب آن قدر بود که بیست تا سینفر میتوانستند یک نسخه کتاب خاص را به قیمت پایینتر و بدون هیچ اشتباهی در متن داشته باشند.
نخستین دستگاه چاپ در ایران با دستور عباسمیرزا نایبالسلطنه فتحعلی شاه دومین شاه قاجار در سال ۱۸۱۶ بعد از جنگ اول ایران روس در تبریز توسط حاجزینالعابدین تبریزی راهاندازی شد. برخلاف سایر کشورها قرآن نخستین اثری نبود که در این چاپخانه منشر شد. فتحنامه میرزا ابوالقاسم قائم مقام فراهانی که تفضیلی از جنگهای ایران و روس بوده به صورت چاپ سنگی منتشر شد. حسین امید در کتاب اولینها مینویسد: در میان مطابع سنگی معروف تبریز میتوان مطبعه سنگی علمیه (چاپ سنگی علمیه) را نام برد که بهوسیله حاج زین العابدین که به نام حاجی حاج آقا علمیه مشهور بود (نوه حاج میرزا زین العابدین تبریزی) در سال ۱۲۹۰ هجری شمسی تأسیس یافته و این مطبعه در چاپ کتب مختلف خدمات مهمی انجام دادهاست.کمتر از ۱۰۰ سال بعد از او نوادگانش در تهران چاپخانهای راهاندازی کردند و با عنوان علمیه قدیمیترین ناشران و کتابفروشان تهران هستند که هنوز هم ذیل نام علمی و علمیه فعالیت می کنند.
با تاسیس مدرسه دارلفنون در سال ۱۲۶۹ قمری - ۱۸۵۱ میلادی- در تهران به عنوان نخستین مرکز علمی مدرن نیاز به ترجمه، تالیف و انتشار کتاب از پیش بیشتر شد و همین باعث شد تا ناصرالدین شاه قاجار - چهارمین پادشاه قاجاریه- دستور راهاندازی چاپخانه سلطنتی در کنار ترجمهخانه شاهی را گرفت. این آغازی برای دورهای شد که تعداد چاپخانهها خصوصی نیز رو به افزایش رفت و از این جا کتابفروشیها نیز جای خود را باز کردند.
کار پخش و فروش کتاب در ایران با افت و خیزهای زیادی رو به رو بود. براساس اسنادی که از خانواده امینالضرب - مهمترین خاندان بازرگان ایرانی در دوره قاجار - باقی مانده است بسیاری از ناشران برای عرضه کتابهای خود با مشکلاتی مواجه شدند و به همین دلیل خودشان تصمیم گرفتند تا در کنار انتشارات کتابفروشی خود را تاسیس کنند. از این جاست که نخستین کتابفروشیها در کنار موسسههای انتشاراتیها راهاندازی شد.
براساس گفته خاندان کتابچی محمدعلی کتابچی یکی از نوادگان حاجزینالعابدین تبریزی نخستین ناشرانی بود که تصمیم گرفت در تیمچه حاجبالدوله کتابفروشی خود را تاسیس کند. از آن جایی که قدیمیتر از کتابفروشی او کتابفروشی دیگری ثبت نشده است این خاندان کتابفروشی اسلامیه را که هنوز هم در بازار قرار دارد نخستین کتابفروشی تهران میدانند. اما براساس اسنادی که از انجمن معارف به دست آمده است همزمان با انتشارات علمیه اسلامیه که توسط خاندان کتابچی کتابفروشیهای دیگری نیز در تهران بودند. از جمله کتابفروشی لویی بارنئود فرانسوی که براساس آن چه در خاطرات محمد علی فروغی نوشته شده است در خیابان علاالدوله - فردوسی کنونی - قرار داشت و کتابهای فرنگی مورد احتیاج معلمان دارلفنون را تامین میکرد. کتابهای این کتابفروش فرانسوی با توجه به این که بیشتر کتابهایش را مستقیم از فرانسه و انگلستان میآورد بالا بود و حتی کسی چون محمد علی فروغی با حقوق معلمی به هر زحمتی بود از او کتاب میخرید.
پژوهشگر:فرزانه ابراهیم زاده
نظر شما