ساعد نیکذات، عکاس و فیلمبردار و داور جشنواره شهر آماده درباره فعالیت خبرنگاران و عکاسان در کشور گفت: عکاسی خبری بخشی از رکن چهارم دموکراسی در یک جامعه مدنی است و در اصل عکاس چشم یک جامعه و فرهنگ در زمینه های متفاوت است. اما متاسفانه عکاسان و خبرنگاران در کشورمان نامحرم محسوب می شوند و در برابر فعالیت هایشان موانعی وجود دارد در حالی که اگر یک نویسنده در میان واژگان به دنبال بیان موضوع و واقعیتی است، عکاس هم با فعالیت میدانی خود به دنبال کشف حقیقت از پس واقعیت هاست .عکاسان می توانند چراهایی را در برابر حوادث و مشکلات قرار دهند و معایب و محاسن را به اتفاق نشان دهند .اما برای این کار باید گوش های شنوا و چشم های بینایی وجود داشته باشد. آنها در خیلی از مواقع با موانعی در برابر خود روبرو هستند . البته در تمام کشورها عکاسان با موانع مواجه اند. اما در هر کشوری این نسبت ها تغییر می کند. در کشورهایی مثل ما عکاسان از دو نظر نامحرم فرض می شوند، شرعی و امنیتی. در حالیکه در برخی از کشورها جدای از امنیت، مساله مادی و تبلیغات و کسب درآمدهم مطرح است.
او در ادامه گفت: در دنیای امروز که همه مردم تبدیل به رسانه شدهاند محدودیت جواب نمی دهد. دیگر نمی توان جلوی دوربین را گرفت . عکاسان با عکسهایشان تغییر ایجاد می کنند، مانند« لویس هاین » عکاسی که در آمریکا باعکاسی از کودکان کار در مزارع ، کارخانه های پنبه و زاغه نشینان انقلاب ایجاد کرد و عکس های او منجر به بازنگری قانون کار در مقررات دولت فدرال شد .بنابراین نباید عکاس را نامحرم و کلاغ سیاه فرض کرد .
نیک ذات در پاسخ به این سوال که آیا پدیده هایی مثل شهروند-خبرنگار و دوربین به دست شدن مردم از کیفیت تصاویر و عکس های خبری نکاسته است؟، گفت: در عکاسی از حوادث هدف اصلی رساندن یک پیام و آگاهی بخشی به جامعه است.اما امروزه خود مردم در میان واقعیت حضور دارند . فرق اساسی که میان عکاس حرفه ای و مردم وجود دار این است که ، عکاسان حرفه ای دارای مانیفست ، شناخت ، آگاهی و شیوه خاص عکاسی خود دربرابر موضوع مورد نظر هستند. اما چنین انتظاری از مردمی که با یک دوربین یا یک موبایل دوربین دار عکاسی می کنند نمی رود. آنها نمیتوانند لحظات را پیش بینی کنند. آنها بر اساس اتفاق در ماجرا قرار گرفته اند و هدف خاصی ندارند و بیشتر سطح واقعه را ثبت می کنند . البته این روزها مردم بسیار آگاهانه تر از تلفن همراه جهت به اشتراک گذاری رویدادها استفاده می کنند .اما یک عکاس حرفه ای همچون« دیوید داگلاس دانکن » می تواند عمق فاجعه جنگ ویتنام را نشان دهد و تاریخ ساز شود و یا رضا دقتی که با عکاسی از کودکان آواره در آفریقا توانست ده هزار کودک را به آغوش خانواده بازگرداند.
او در پاسخ به این سوال که برخی ممانعت ها از عکاسی با هدف کمک به حل بحران و جلوگیری از ازدحام جمعیت و رسیدن نیروهای امدادی است، گفت: در هر حادثه ای نباید جلوی ثبت رویداد گرفته شود و اجازه داده شود که عکاس از همه جزئیات عکاسی کند . البته معلوم است که همه آن عکس ها ،به دلایل مختلف قابل انتشار نیست و سردبیر و یا مدیر رسانه ای هم، با لحاظ کردن استانداردها ، ملاحظات و خط و مشی رسانه خود ،عکس هایی را انتخاب و منتشر می کند. اما سایر عکس ها باید به عنوان سند نگهداری شوند تا شاهد و مرجعی ماندگاربرای آینده باشد. اتفاقی که در سایر کشورها هم شاهد هستیم و گاهی یک عکس بعد از ده یا بیست سال اجازه انتشار می یابد. عکاس یک هویت مشخص دارد و با کارت عکاسی و هویت روشن عکاسی می کند. اما متاسفانه به این حرفه همچنان به دیده شک نگاه می شود. زیرا این روزها در دست هر فرد یک دوربین عکاسی است . هرچند که عکاسی یکی از خطرناک ترین مشاغل دنیا است. البته در شرایط بحرانی می توان آن دسته از مردم که از روی تفریح عکس و فیلم می گیرند را در بحران ها به گوشه ای هدایت کرد تا نیروهای امدادی و خدماتی فعالیت خود را انجام دهند. اما عکاس حرفه ای می داند که در چه لحظه زمانی و مکانی قرارگیرد که هم کارخود را انجام دهد و هم مانع سایر فعالیت ها نشود. پس محدودیت برای عکاس خبری و حرفه ای خود بخشی از مزاحمت برای او است که در ابتدای سوالتان در انجام یک ماموریت به آن اشاره کردید و باید اجازه دهند او که کارش ثبت وقایع است را به درستی انجام دهد.
او افزود: عکاسی شغل و حرفه یک عکاس است .خصوصا عکاسان خبری و مستند نگار. عکاسان خودشان حوزه های ممنوعه عکاسی را می شناسند و می دانند که کجا میتوانند عکاسی کنند و کجا حق چنین کاری را ندارند. قانون را رعایت می کنند، اما باز هم با آنها رفتار سلیقه ای و شخصی می شود و هر فردی در هر پوششی به خود اجازه می دهد دستش را جلوی دوربین عکاس بگذارد.نیروهای موظف امنیتی نباید عکاس را در مقابل خود ببینند . هم چنان که آن مامور موظف به انجام وظیفه است، یک عکاس هم باید وظیفه ثبت رخداد و تاریخ تصویری خود را انجام دهد. به همین دلیل معتقدم باید برای عکاسی یک قانون نوشت تا امکان فعالیت بهتر و درست تر آن ها در جامعه ایجاد شود. برای تحقق درست این امر، باید انجمن عکاسان ایران و انجمن عکاسان مطبوعاتی پا پیش بگذارند و قانون گذار را متوجه این حرفه و هنر کند. تاکید می کنم حرفه و هنر، چون این قانون باید عکاسی را هم به شکل عام و هم به شکل خاص و حرفه ای در نظر بگیرد.چه بخواهیم و جه نخواهیم دوربین بخشی از وجود مردم دنیا شده است. این قانون میتواند جلوی رفتارهای سلیقهای و یا ممانعت های بی دلیل را بگیرد .به عنوان مثال در اروپا و آمریکا آنچه در انظار عمومی است مانعی برای عکاسی کردن از آن وجود ندارد و مردم نیز این موضوع و قانون را خوب می دانند و کسی مزاحم فعالیت یک عکاس چه حرفه ای و چه مردم عادی نمی شود.
نیک ذات به برخی قوانین غیرمنطقی در سایر کشورها در مورد عکاسی اشاره کرد و گفت: جالب است که بدانید زمانی در دبی عکاسی از هواپیمای در حال پرواز ممنوع بود . اما جایی در این زمینه اطلاع رسانی نشده بود به همین دلیل یک توریست انگلیسی به دلیل عکاسی از هواپیمای در حال پرواز، آن هم خارج از فرودگاه، بازداشت شد. این نشان می دهد که قانون باید طوری نگاشته شود ، که مخاطب آن قانون را درک کند و هم مرجعی برای رجوع به آن وجود داشته باشد .
او در ادامه گفت: عکس های انقلاب و جنگ شرایط سخت ایران رابه جهان نشان داد و درآن زمان، محدودیت ها، برای فعالیت عکاسان به نسبت کمتر بود .اما بعد از حوادث ۱۳۸۸شرایط تغییر کرده و محدودیت های بیشتری برای فعالیت عکاسان ایجاد شده است. این در حالیست که ما عکاسان خبری و مستند نگار تراز اول در کشور داریم و این دوستان می توانند کارهای بزرگ و تاثیر گذار انجام دهند. مانند عکس های محمد فرنود درباره زلزله رودبار و همچنین عکسهای ابوالفضل نسایی، ابراهیم نوروزی و عبدالله حیدری ، درباره دختران مدرسه شین آباد که بر اثر آتش سوزی در مدرسه دچار جراحات دردناکی شدند و توانست توجه مردم و مسولین را برای ایمنی مدارس و درمان آنان به ماجرا جلب کند.حال فرض کنید به هر دلیلی مانع از کار عکاس می شدند و او نمی توانست از این حادثه عکاسی کند و فقط به ذکر یک خبر در ستون حوادث بسنده میشد ، آیا می توانست آنگونه که عکسها بدون واسطه و بسیار تاثیر گذاردر جامعه به اشتراک گذاشته شد، حق مطلب را ادا کند و رنج کودکان را نمایان کند؟امروزه همه جهان داستان کودکان شین آباد را به مدد قدرت عکاسی می دانند.
در ادامه در برخی کشورها از عکاسان حرفه ای به دلیل مسائل مالی و فروش مجوز فعالیت درخواست جواز فعالیت می شود. اما در کشور ما صدور مجوز ها با این هدف نیست. اما گاهی اوقات محدودیت ها شکل عجیبی به خود میگیرد مثلاً زمانی در سازمان میراث فرهنگی می گفتند عکاس حق ندارد با سه پایه عکاسی کند. به نظر می رسد چنین قوانینی را از برخی کشورهای دیگر کپی کرده اند بی آنکه بدانند چرا چنین محدودیتی وجود دارد.
او در ادامه گفت: عکاسی در این دوران از دونظر شغل بسیار خطرناکی است. یکی حضور در میدان کار با تمام مشکلات ذکر شده و دیگری نبود امنیت در برابر سرقت ابزار. هم اکنون کیف عکاسان که تجهیزات شان را در آن حمل می کند چند صدمیلیون تومان ارزش مادی دارد و تردد عکاسها در خیابان با توجه به اینکه هم اکنون متاسفانه در شهر شاهد زورگیری فراوانی هستیم بسیار خطرناک است و عکاس حرفه ای باید مورد حمایت مالی مانند بیمه ابزارو هم حمایت امنیت و سلامت فردی قرار گیرد.
این داور جشنواره شهر آماده درباره این جشنواره هم گفت: این جشنواره موضوع بسیار خوبی را مورد بررسی قرار میدهد. موضوعی که هیچ وقت کهنه نمی شود و با توجه به حوادث جدید بعد تازه ای می یابد. به نظر من ضرورت دارد یک دبیرخانه دائمی برای این جشنواره ایجاد شود تا این جشنواره در سال های آینده هم تداوم یابد و با جابجایی مدیران شهرداری و سازمان پیشگیری و مدیریت بحران شهر تهران متوقف نشود.با حضور فردی چون سیف الله صمدیان که تواناییش بر کسی پوشیده نیست، تیم خوبی برای هدایت جشنواره عکس و فیلم کوتاه« شهر آماده » شکل گرفته که قادر است تداوم آن را با حمایت دو مجموعه یاد شده ضمانت کند واین جشنواره در نخستین نماند.
خبرنگار: اکبر بیاتی
نظر شما