آقای هاشمی! با این پرسش آغاز کنیم، مدیریت پنجم شهری پیش از حضور شعارهایی برای شهر و شهروندان داشت، شاید مهمترین مصداق این شعارها که در دوره آقای حناچی مطرح شد، شعار شهری برای همه بود، تصور میکنید چقدر این شعارها به حقیقت پیوسته؛ آیا تهران برای همه اقشار زیستپذیر شده است؟
این شعار در راستای زیستپذیرشدن نیست؛ برای زیستپذیری شعار «تهران شهر زندگی» باید داده شود، برای اینکه تهران زیستپذیر شود به چند چالش مهم و اثرگذار باید توجه شود؛ کاهش آلودگی هوا، بهبود تابآوری شهری، شهرسازی متوازن و رعایت حقوق شهروندی و ساماندهی آسیبهای اجتماعی که برای این موارد در کمیسیونهای تخصصی شورای شهر تهران برنامهریزی شده و امیدواریم شهرداری تهران با ارایه لایحه در این زمینه که مورد تأیید شورا هم باشد بتوانیم تهران را به جایی برای زندگی تبدیل کنیم.
تهران تجربه توسعه پایدار، متعادل و متوازن را نداشته و اکنون میشود گفت که تهران باید به سمتی برود که جای مناسبی برای زندگی همه شهروندان شود؛ هر چند تهران شهری برای همه شعار خوبی است اما نیازمند آن است که تهران به سمتی برود که شهری برای زندگی همه مردم شود.
تا کنون چقدر از این چالشها برطرف شده است؟
آلودگی هوا و ترافیک مهمترین موضوعی است که سبب شده است تهران جای زندگی نباشد؛ استفاده از سوختهای فسیلی به این سبک و ذرات معلقی که در تهران وجود دارد؛ به جای اینکه به حملونقل عمومی سوبسید داده شود به سوختهای فسیلی برای خودروهای شخصی یارانه میدهیم و نیز حملونقل خصوصی که موجب شده تهران هر چه بیشتر به سمت آلودهترشدن پیش رود. بنابراین باید با ایجاد حملونقل بدون آلودگی موجبات بهبود کیفیت زندگی در تهران را در این زمینه فراهم آوریم. نقشه راه این اقدام نیز با تصویب طرح جامع حملونقل ریلی در شورای پنجم مهیا شده است که شامل ۴۵۰ کیلومتر خط ریلی و ۹ هزار اتوبوس برای تهران است.
درنهایت شعار تهران شهری برای همه شعار خوبی است یا نه؟
درمجموع میتوان گفت که تهران شهری برای همه، شعار خوب اما ناقصی است؛ هدف ما این نیست که مشکلات تهران برای همه باشد بلکه هدف این است که مشکلات را حل کنیم. هر چند عدالت محوری که در شعار تهران شهری برای همه هست، ارزشمند است.
علت تحقق یا تحققنیافتن شعارها چیست؟ آیا بدون توجه به ظرفیتهای شهر مطرح میشوند یا عدم همکاری بین دستگاهی وجود دارد؟
شاید هر سه؛ یعنی هم اتفاقاتی رخ داده است که برخلاف وضعیت قبل، شهر و کشور را دچار مشکل کرده است مانند تحریمها، کاهش ارزش پول ملی و تورم رکودی که مدیریت شهری و کل اقتصاد کشور را با بحران مواجه کرده است. دومین علت مقداری شعارزدگی و ایدهگرایی مدیریت شهری و شهرداری است که آن قدری که برای مفاهیم و مسائل نظری توجه و وقت صرف میکنند برای مسائل اجرایی تمرکز و سماجت لازم را ندارند و موجب میشود که خیلی از گرهها در اجرا باز نشود و سوم کملطفی دستگاههای مختلف به مدیریت شهری است که نتیجه بیانگیزگی مدیران است و نه تنها شهرداری بلکه همه مسائل کشور را با چالش مواجه کرده است؛ سیستم بانکی، دستگاههای دولتی، وزارتخانههای مختلف هماهنگی لازم را با هم ندارند و مسائلی که به راحتی قابل حلشدن هستند به یک گره کور تبدیل میشوند. دولت هم به اندازه زیادی در این موضوع مقصر است؛ چه در حوزه آلودگی هوا، چه حملونقل عمومی و چه آسیبهای اجتماعی.
با این پرسش ادامه بدهیم که مدیریت شهری اعم از شورا و شهرداری در بدو رسیدن به قدرت دورنما و اهدافی داشتند؛ رفع مشکلات محیط زیست، شهری بدون تبعیض یا مقابله با شهرفروشی. ارزیابی شما از میزان تحقق این اهداف چقدر است؟
در بخشی از اهداف شورا موفق بوده مانند صیانت از فضای سبز و باغات، متوقفکردن شهرفروشی و رانت در شهرسازی یا شفافکردن تصمیمگیری در مدیریت شهری و جلوگیری از واگذاری بیضابطه اموال شهر به گروهها یا اشخاص ما توانستیم به اهدافمان برسیم؛ اما در بخشی از حوزهها مانند حوزه حملونقل عمومی و عمران بیشتر اهداف و برنامههای شورا روی کاغذ باقی ماند و شهرداری به علت کمبود منابع و بدهیهای بانکی ناشی از عدم تخصیص منابع دولتی نتوانست آن را اجرایی کند.
همین جا به یکی از اهداف به صورت مصداقی اشاره کنیم کاهش آلودگی هوا، مدیریت شهری چقدر به وظایفش عمل کرده است؟ مثلا این روزها بعد از افزایش آلودگی هوا در تهران مسأله فیلتر دوده است که بودجه آن در دوران شما حذف شد.
در موضوع آلودگی هوا اولا هنوز مدیریت یکپارچه شهری ایجاد نشده است که پاسخگو باشد یعنی اختیارات و تصمیمات عمدتا در انحصار دولت است؛ به طور نمونه وضعیت آلایندگی صنایع و نیروگاهها اسفبار است و شورای شهر و شهرداری هیچ اجازه و اختیاری برای نظارت و کنترل ندارد و حتی صدای دستگاههای دولتی نظیر سازمان محیط زیست هم به جایی نمیرسد و اگر مدیریت شهری اختیار داشت یک ساعت هم اجازه فعالیت به واحدهای آلاینده شدیدی که اکنون با سوخت مازوت یا بدون فیلترهای لازم فعالیت میکنند، نمیداد. در مورد نصب فیلتر روی اتوبوسهای شرکت واحد هم در حد اختیارات و اقداماتی که در توان شهرداری بوده کار آغاز شده است اما بخشی از اختیارات آن باز هم منوط به اقدامات بین دستگاهی است؛ مانند اوراق مشارکت سال ۱۳۹۸ که متأسفانه به دلیل ضعف در پیگیری در شهرداری و گروکشی در بانک با گذشت ۹ ماه از سال ۹۹، هنوز در حد ۱۵درصد آن پرداخت شده است.
در همین بحث شاید بد نباشد که به موضوع اتوبوسها و تجهیز خطوط مترو اشاره کرد؛ مباحثی که به زعم اعضای شورا دولت هیچ کمکی برای بهبود وضعیت و تجهیز آنها نکرده است، شما در جلسه رونمایی از اتوبوسهای تازه که ایرانخودرو آنها را ساخته بود، به یک نامه و تعهدی که دولت در قبال ساخت اتوبوس برای تهران داشت، هم اشاره کردید و از شهرداری خواستید تا موضوع را پیگیری کند، تحققنیافتن این تعهد را ضعف عملکرد شهرداری میدانید؟
واقعیت این است که دولت هم با مشکلات و مسائل پیشبینینشدهای مواجه شده است که برنامهریزی و عمل به تعهداتش را مختل کرده است اما در همین شرایط پیگیری و اعمال فشار از طرق گوناگون به وسیله شهرداری میتوانست موثر باشد که متأسفانه در بلبشو حاکم بر دولت در سال آخر پیگیریهای صرف اداری و نامهنگاری به جایی نمیرسد و باید فراتر از شیوه نجیبانه شهرداری با سماجت و جدیت به سیستم بانکی و دولت فشار آورده شود تا مشکل حملونقل عمومی تهران حل شود. وضعیت دولت در تصمیمگیریهای بین دستگاهی بهشدت دچار مشکل است و اجرای مصوباتی که نیاز به هماهنگی چند دستگاه دارد معمولا با اختلال مواجه و تنها با دخالت رئیسجمهوری قابلیت حل مسأله ایجاد میشود.
در صحبتهایتان به موضوع شهرفروشی اشاره کردید و اینکه شورای شهر توانسته به شهرفروشی پایان دهد؛ واقعا شورا و شهرداری توانستند بر موضوعی مانند شهرفروشی نقطه پایان بگذارند؟
در حوزه شهرفروشی مدیریت شهری کارنامه موفقی داشته است و شاید بتوان گفت بیش از حد لازم هم در بارگذاری سختگیری میشد که با ارایه لایحه محرک ساختوساز به وسیله شهرداری در اوایل امسال و تصویب در شورا سعی کردیم در مناطقی که در گذشته طبقات با مصوبه شورای معماری و علاوه بر طرح تفصیلی واگذار شده بود و الان بقیه ساکنان نمیتوانند در همان خط آسمان مجوز بگیرند، مشکل شهروندان حل شود.
همین جا اشارهای هم داشته باشیم به مسأله جماران؛ شما البته گفته بودید که به خاطر یک نیمطبقه اتوبوس و حضور شهردار در جلسات هیأت دولت و در یک کلام همه چیز از دست رفت، به نظر شما مدیریت شهری باید چگونه اقدام میکرد؟
وقتی ما با دولت دهها موضوع کاری مهم داریم باید با تدبیر و به دور از هیجانزدگی عمل کنیم. تا کنون بسیاری از ساختمانهای حکومتی اعم از دولت، نهادهای نظامی و... بدون اخذ پروانه ساخته شده بودند و در ملک جماران که قبل از تخریب پروانه آن هم صادر شده و باغ هم نبود متأسفانه شایعات مختلفی با انگیزههای سیاسی منتشر شد و فضا را هیجانی کرد و نتیجه آن تخریب یک ستون و نه حتی یک نیمطبقه به وسیله عوامل شهرداری بود به نظرم میشد در این مورد با عقلانیت و خویشتنداری در دو طرف و قانونمداری بیشتری عمل کرد و الان هم باید این موضوع به مدار عقلانیت و مصالح عمومی بازگردد.
یکی دیگر از موضوعاتی که چندی پیش مطرح شد و به سرانجام نرسید، بوستانشدن پادگان ۰۶ بود. سرانجامش چه شد؟ موضوع به اختلاف نظر اعضای شورا مربوط بود؟ و آیا این را هم از مصادیق هیجانیبودن فضا میدانید؟
مسأله بوستان ۰۶ هم از تصمیماتی بود که مقداری شعارزدگی و جو به آن آسیب زد، رفتارهای افراطی گذشته در بارگذاری و دادن مجوزهای خارج از رویه قانونی با رفتارهای تفریطی و قفلشدن سیستم جبران نمیشود، توافقی که بین شهرداری و ارتش صورت گرفته بود، تصمیمی میانه بود که با تخطئه آن عملا بوستان ۰۶ به روی مردم گشوده نمیشود.
در یک گفتوگویی اشاره کرده بودید که شهرداری میتواند از پیادهروهای تهران طلا بگیرد، هنوز هم معتقدید که شهرداری میتواند این کار را بکند؟ یا هنوز هم تصور میکنید که شهرداری در جذب درآمد غیر نقد محافظهکاری میکند؟
تنها پیادهرو نیست، پارک حاشیهای، بازارها، TOD و زیرساختهای رهاشده و دهها مورد دیگر از ظرفیتهای بدون استفاده در شهر وجود دارد که فعالکردن آن و جذب سرمایهگذار و درآمدزایی نیاز به انگیزه و نگاه کارآفرینانه در مدیران شهری دارد، مدیران ما هنوز هم مدیران هزینه هستند نه مدیر درآمد، در حالی که با روشهایی نظیر جذب سرمایهگذار خصوصی، بودجه غیر نقد و تهاتر میتوان بسیاری از پروژههای عمرانی را فعال کرد.
به نظر شما شهرداری باید چه میکرده است؟ یا بهتر است بپرسیم باید چگونه عمل کند؟
شهرداری میتواند در همه مناطق و نواحی از ظرفیتها و زیرساختهای خود استفاده کند، بسیاری از نیازهای مردم به خدمات را از طریق جذب سرمایههای مردمی تأمین کند و هم سطح رفاه شهری را بالا ببرد و هم چالش مالی خود را سامان ببخشد، ظرفیت اقتصادی تهران بیش از حد تصور است و اقدامات مثبت وکارآفرینی بازی سه سر برد است؛ یعنی هم برای مدیریت شهری درآمد ایجاد میکند، هم سرمایهگذار به سود و ایجاد شغل میرسد و هم سرانه خدمات و رفاه را برای شهروندان افزایش میدهد. فقط در حوزه فرهنگی و هنری ما بزرگترین زیرساختها را در تهران داریم که از امکانات همه دستگاههای عمومی دیگر نظیر وزارت ارشاد یا میراث بیشتر است و کمترین استفاده را از آن میکنیم.
اشارهای هم به کرونا داشته باشیم، مسألهای که مهمترین بحران این روزهای پایتخت است. ارزیابی شما از اقدامات مدیریت شهری در زمانه کرونا چیست؟ چقدر از این اقدامات حمایتی بوده است؟ آیا از تجربه کشورهای دیگر هم برای ایجاد پروتکلهای حمایتی استفاده شده است؟ کاستیها به چه دلیلی بوده است؟
در حوزه کرونا مدیریت شهری در حد توان و امکانات خود عملکرد قابل قبولی داشته است و اتفاقا نه تنها مورد قدردانی و حمایت دولت قرار نگرفته بلکه مورد کملطفی واقع شده و تا کنون یک ریال از اعتبارات کرونا به شهرداری پرداخت نشده است؛ در حالی که شهرداری در موضوعات مختلف مانند بهداشت شهر، بهشت زهرا، حملونقل عمومی و... با حداکثر ظرفیت کار کرده و درآمدش کمتر از هزینههایش بوده است. بخشینگری و تصمیمات سلیقهای در کشور مهمترین مشکل ما در مقطع فعلی است و یک مسأله حاشیهای گاه از متن و مصالح عمومی مهمتر میشود.
*این گفت و گو در مجله شهر نفروشی اسفند ۱۳۹۹ منتشر شده است.
نظر شما