به گزارش شهر به نقل از روابط عمومی مرکز مطالعات و برنامهریزی شهر تهران، مهران احسانی، کارشناس گروه مطالعات معماری و طراحی شهری این مرکز در یادداشتی نوشت:
گسترهای فراتر از مرزهای رسمی
تهران در جایگاه پایتخت سیاسی، اقتصادی و اداری کشور، دهههاست بهعنوان قطب اصلی جذب جمعیت، خدمات و سرمایه شناخته میشود. با اینحال، رشد فزاینده تهران، تنها محدود به محدوده قانونی شهر نبوده و تأثیر مستقیم آن را میتوان در سکونتگاههای پیرامونی و روستاهای حاشیهای مشاهده کرد؛ جایی که در سالهای اخیر با تحولات جمعیتی، کالبدی و کارکردی جدی مواجه شدهاند.
مفهوم کلانشهر تهران دیگر با مرزهای سنتی آن تعریف نمیشود. شبکهای از روستاها، شهرکها و شهرهای کوچک در پیرامون تهران قرار دارند که بخش مهمی از جمعیت فعال پایتخت را در خود جایدادهاند. این سکونتگاهها که برخی در فاصلهای اندک از تهران قرار گرفتهاند، امروز بهعنوان مناطق خوابگاهی یا تأمینکننده نیروی انسانی تهران عمل میکنند. اما نبود سیاستهای هماهنگ و مدیریت منسجم میان تهران و حریم آن، زمینهساز ناهنجاریهایی شده که آثار آن در آشفتگی کالبدی، تخریب محیطزیست و گسترش ساختوسازهای بیضابطه قابلمشاهده است.
دشت تهران؛ فرصتی بیبدیل و در معرض تهدید
دشت تهران، بهعنوان یک کریدور طبیعی با ارتباط جغرافیایی میان قزوین، تهران و ورامین، دارای ظرفیتهای بینظیر زیستی، توپوگرافی و اقتصادی است. در شمال، دامنههای البرز مأمنی برای سکونت و فراغت شهروندان شده و در جنوب و غرب، پهنههایی قرار دارند که همواره با فعالیتهای اقتصادی، صنعتی و کشاورزی درهمتنیدهاند. این پیوستگی عملکردی و فضایی، نیازمند سیاستی فراشهری و یکپارچه در مدیریت است؛ سیاستی که تهران و پیرامون آن را نه در تقابل، بلکه در تکمیل و تعامل با یکدیگر ببیند.
از فرصتهای روستایی تا بحرانهای کالبدی
پراکندگی شهرکهای صنعتی و کارگاههای تولیدی در محور شمال غربی تا جنوب شرقی تهران، الگوی جدیدی از تحول فضایی در مناطق روستایی ایجاد کرده است. این تحول، ضمن جذب جمعیت جدید، سبب تغییرات کاربری وسیعی شده؛ تغییر باغات به زمینهای صیفیجات، مسکونی سازی اراضی کشاورزی و گسترش حریم ساختوساز در دل روستاها، از جمله نمودهای این تغییر است. در غیاب مدیریت هماهنگ، این تحولات در حال تخریب ظرفیتهای بکر زیستی و تضعیف کارکرد کشاورزی و معیشتی مناطق هستند.
تهران بدون حریم، شهری ناقص است
حکمرانی شهری در تهران، با تفاوتهای قانونی و ساختاری نسبت به مناطق پیرامونی، در بسیاری موارد موجب بروز تعارضات تصمیمگیری و اجرای برنامهها شده است. این دوگانگی، علاوه بر گسترش بیرویه و غیرمنطقی شهر، باعث شده که ظرفیتهای پیرامونی نهتنها تقویت نشوند، بلکه به حاشیهنشینی و سکونتگاههای غیررسمی دامن بزنند.
چه باید کرد؟
راهکار اصلی در گرو بازتعریف نگاه به حریم تهران است. لازم است بهجای تمرکز صرف بر توسعه شهر تهران، به توسعهای هماهنگ و منطقهای در دشت تهران اندیشید. سند آمایش سرزمین، با تأکید بر مهاجرت معکوس، تعادلبخشی به جمعیت و تقویت زیستپذیری سکونتگاههای کوچک، میتواند چارچوبی برای این تحول فراهم کند. پیشنهاد ایجاد «سازمان مدیریت و نظارت بر توسعه حریم پایتخت» بهعنوان نهاد مستقل و فرابخشی، از جمله اقدامات کلیدی در این مسیر است.
این نهاد، با بهرهگیری از فناوریهای نوین پایش و رصد، میتواند ساختوسازهای غیرمجاز، تغییرات کاربری و فشار جمعیتی را کنترل کرده و همچنین با رویکرد توسعه متوازن، زیرساختهای اساسی مانند اشتغال، خدمات آموزشی، درمانی و فرهنگی را به مناطق پیرامونی تزریق کند.
منظومههای روستایی، راهی بهسوی توسعه پایدار
نقش مراکز کوچک جمعیتی و پیوند آنها با شهرهای میانی باید مورد بازنگری قرار گیرد. طراحی منظومههای روستایی و طرحهای یکپارچه مجموعههای شهری در اطراف تهران، راهبردی کلیدی برای جلوگیری از تمرکز بیش از حد جمعیت در مرکز و افزایش کیفیت زندگی در نقاط پیرامونی است. تجربههای جهانی نیز نشان میدهد که تنها با توسعه متوازن روستاها، میتوان جلوی مهاجرت بیرویه به کلانشهرها را گرفت.
پایان یک ناهماهنگی؛ آغاز یک نهاد هماهنگکننده
در صورت وجود هماهنگی کامل بین شهرداری تهران و فرمانداریهای تابعه، میتوان زمینه بروز تخلفات گسترده، سودجویی و ساختوسازهای غیرمجاز در حریم شهر تهران را تا حد قابلتوجهی از میان برداشت. تدوین برنامهای مدون برای رفع تداخلات مرزی، قدمی ضروری در مسیر مدیریت یکپارچه پایتخت است. تهران، بدون حریم منسجم و پایدار، آیندهای شکننده خواهد داشت؛ آیندهای که در صورت بیتوجهی، پیامدهای آن نهتنها بر روستاها، بلکه بر خود تهران نیز سایه خواهد افکند.
انتهای پیام/
نظر شما