تهران با تاریخ بلندش زمانی جمعیتش از صد هزار نفر فراتر نمی رفت حالا از قریه ای به یکی از بزرگترین و شلوغ ترین شهرهای آسیا و جهان مبدل شده است. شاید در دنیا کمتر شهری را سراغ داشته باشیم که مانند تهران مسیر توسعه و گسترش را به این سرعت طی کرده باشد. شهری که ذهن هر ببینده ای را بیشتر با ترافیک و ترددهای بی شمارش به خود مشغول می کند اما کیست که نداند در زیر پوست این شهر و تاریخ پنهانش چه جذابیت هایی نهفته که علاقه مندانش را سالها در کوچه پس کوچه هایش نگه داشته است.
تهران امروزی با تهران دوره پهلوی اول و دوم تفاوت بسیارکرده است. سبک معماری ساختمان هایش مدرن تر شده و دیگر مردم از ظرافت های معماری گذشته، مانند کاشی کاری و آینه کاری و حوض و دیوار چینی استقبال نمی کنند! ساخت و سازها دیگر وام دار میراث مکتب معماری دوره قاجار و گذشته خود نیست. با همه جفایی که بر تهران رفته اما تهران دوره شاه طهماسب و ناصری هنوز رمقی به جان دارد. هر چند خانه های به جا مانده در بافت تاریخی شهر تهران دائم در حال کم شدنند اما می شود با عزمی جزم تر خانه های به جا مانده را حفظ کرد .
هنوز بوی آجر بهمنی ها آب خورده در کوچه پس کوچه های تهران به مشام می رسد، هنوز هستند کوچه هایی که سرتا سر خاطره های دهه ۶۰ و ۵۰ را زنده می کند. ما خاطرات را ارج می نهیم و آن ها را عاشقانه به یکدیگر با آب و تاب فراوان بازگو می کنیم، تهران شهر خاطره های تلخ و شیرین است که یادگاری ارزشمند گذشته گان برای ما است.
۱۴ مهر ۱۳۹۹ آخرین سال و آخرین بزرگداشت قرن تهران است. تهران ۱۰۰ سال پر فراز و نشیب را در یک قرن اخیر طی کرده است شهری که در و دیوارش سرشار از روایت های خواندنی و شنیدنی است که هر شهروندی را پای قصه های خود می نشاند. تهران مقصد است، مقصدی به وسعت یک کشور از محله هایش تا مکان رویدادها و ساختمان هایی که اتفاقات بزرگ تاریخ معاصر ایران شاهد آن بوده است. اگر بخواهیم از منظر ارتباطی شهر را در یکصد سال اخیر مرور کنیم به اینکه نکته می رسیم که تهران را آنطور که باید نشناخته ایم شهری عمیق با رویکردهای گوناگونی که در چندین دوره دچار تغییر چشم انداز شده. تهران بزرگ شده یکصد ساله شباهتی به ۵۰ سال پیش و حتی ۳۰سال پیش از خود هم ندارد. تهران در هر دوره پوست اندازی کرده و شهری دیگری از درونش سربرآورده که شناخت و اصالتش را دچار دگرگونی کرده است . برای همین است که تهرانی ها آنطور که باید این شهر را نمی شناسند. این شهر دارای تاریخ است، هویت دارد و اصیل است.
امروزه در تهران بیش از دو هزار و ۳۰۰ مکان گردشگری معرفی شده است که ارتباط معنایی و مفهومی آن ها و پیاده سازی محتوایی و دسته بندی اطلاعات مرتبط با ذائقه مخاطب باعث خواهد شد هر خواننده ای از مرور تاریخ این شهر محظوظ شود. یکی از مشکلات تهران یک قرن اخیر این است که متولیان شهری و میراثی هنوز نتوانسته اند سند اختصاصی از شناساندن این شهر ارائه کنند. تهرانی برای همه، اعم از کودکان، سالمندان، خانواده ها و دانشجویان و علاقه مندانش که در پی کشف رازها و قصه هایش هستند.
تهران را باید از منظر ارتباطی باز تعریف کرد و دوباره و چند باره به شهروندانش شناساند، طوری که دیگر خانه قدیمی و واجد ارزش معماری به مانند گونه های در معرض خطر حیات وحش که در حال پاسداشت و نگهداری هستند تخریب و از بین نرود. اصالت و تاریخ و عظمت تهران طوری باید اطلاع رسانی شود که باعث نشود به معدود کاشی پلاک های سردر خانه هایش چوب حراج زده شود. ما هنوز تهران را برند نکرده ایم، هنوز هویت تهران را نشناخته ایم که آیا تهران را به طبیعتش، به تاریخش، به هویتش یا به چهار فصل بودنش بشناسیم! شهری که معماری داشته و دارد نباید خانه هایش با نماهای سنگی و بی روح، سر به فلک بکشند. این شهر با شلوغی ها، ترافیک و سرو صدایی که دارد هنوز هم شهر زندگی است، تهران ما جایی است که هر کس ساکن آن شده نتوانسته از آن دل بکند و به شهری که از آن آمده بازگردد پس همه کسانی که در آن زندگی می کنند و ساکن تهران زیبا شهر شده ایم به آن مدیونیم و باید آن را برای آیندگان خود حفظ کنیم.
نگهداری شهری وسیعی چون تهران با جمعیت بیش از ۱۰ میلیون نفری به تنهایی وظیفه شهرداری تهران نیست، نمی شود ۱۰ میلیون نفر زباله بریزند و کارگران زحمتکش شهرداری زباله ها را جمع کنند که البته این کار هم با فداکاری و از خودگذشتگی انجام می شود، یا همه با وسیله شخصی عبور و مرور کنند و شهرداری متولی پاکیزگی هوا باشد. در دیگر شهرها مثل اصفهان زیبا و یزد باستانی و تبریز تاریخی کمتر شاهد چنین رفتارهایی از جانب شهروندانشان هستیم چرا که شهروندان آن شهرها عرق عجیبی به مکانی که در آن متولد شده اند دارند، چطور می شود در شهری که در آن رشد کرده ایم و از آن ارتزاق می کنیم، فقط مصرف کننده باشیم. یکی از دلایل این موضوع در نحوه بازشناساندن طهران به ساکنانش است، تهرانی که در آن ساکن هستیم را باید مانند شهری که در آن بدنیا آمده ایم دوست داشته باشیم و از آن مراقبت کنیم . به عنوان مثال سال گذشته در محدوده شهرداری منطقه ۱۱ بیش از ۱۰ خانه قدیمی و تاریخی که زمانی انباری و کارگاه تولیدی بودند با مشارکت بخش خصوصی تبدیل به کافه گالری و بوتیک هتل با کاربری های فرهنگی شدند. امروزه این خانه ها مکانی برای گفتگو و گردشگری در محیطی آرام و دلنشین بین شلوغی های شهر شده که شهروندان از بودن چنین مکان هایی که از دل مکتب و معماری قدیم برخواسته است لذت می برند .
تهران باید به عنوان مقصد گردشگری در برنامه های توسعه ای شهر تهران نقش فعال داشته باشد. در قرنی که گذشت، تهران مهجور بود، در قرن پیش رو تهران را باید از نو نوشت. کارهای جسته گریخته تهران را آشفته می کند، این شهر هر چه بیشتر شناخته شود، دوست داشتنی تر خواهد شد .
نظر شما