جامعه برای انسان است و انسان دارای حیثیتی فرامادی است، لذا جامعه انسانی هم نمیتواند صرفاً دارای خصوصیتهای مادی باشد. این شهر فلسفی اگرچه با مفهوم شهر بهویژه در ساخت معمارانه و جامعهشناسانه امروز آن تفاوتهای روشن دارد، اما ناظر به جوهر و سرشت مشترکی نیز هست، شهر تنها تراکم جمعیتها نیست، خود باید جامعه باشد. شهر در آنجاست که جامعه باشد و در آنجا تعلق و دلبستگی بهوجود میآید، آشنایی صورت میپذیرد، و نوعی حیات جمعی بهوجود میآید و کالبد آن روح پیدا میکند. شهری که حیات دارد، تنها معبر نیست؛ محل زندگی است، فضاهای آشنایی و تأمل در آن بسیار و معنیدار است. چنین شهری هم محل و هم موضوع گفتوگوست و نهتنها افراد که حتی فرهنگها میتوانند در آن گفتوگو کنند، «محله» بسازند و به اعتبار فرهنگ و حیات انعکاسیافته در محله با همدیگر زندگی کنند، ارتباطات میان فرهنگی بهوجود آورند و متناسب با فرهنگ پویا و زایا خود دارای ساخت شهری شایسته و بایسته شوند.
از سوی دیگر در تعریف جدید، شهر باید بتواند زمینه تعاملات و ارتباط بیشتر شهروندان با شهروندان، و شهروندان با مدیران را فراهم کند تا برایند چنین ارتباطاتی، توسعه و خروج از دایره بستهای باشد که سالها با نادیدهگرفتن انسانمحوری شهرها، تنها برای کالبد شهرها تدوین شده است. در شهرهای ارتباطی، شهروندان میتوانند در «چگونهزیستن» نقش اصلی را ایفا کنند و از موضع انفعال شهروندی، بیرون آمده و در هیأت یک کنشگر در شهر و جامعه نقش داشته باشند. هرچند این وضعیت ماحصل نهایی شکلگیری «شهرهای ارتباطی» است اما برای رسیدن به این دورنما باید گامهای ابتدایی برای تقویت قدرت و مهارت گفتوگو میان شهروندان برداشته شود. بخش مهمی از زیربنای ایجاد چنین فضایی به دست مدیران شهری و همه بازیگران فعال در عرصه شهر و شهروندی ساخته میشود. در کلانشهر تهران و براساس مفهوم شهر ارتباطی باید تلاش شود سواد رسانهای شهروندان که از اهداف مهم شهر ارتباطی است با خلق ابزارهای نوین ارتباطی و آموزشهای لازم ارتقا پیدا کند؛ چه آنکه با ارتقای سواد رسانهای شهروندان مطالبهگری آنها از مسئولان بهویژه مدیران شهری دقیق و منطقی خواهد بود.
منبع: همشهری
نظر شما