به گزارش شهر و به نقل از روابط عمومی مرکز مطالعات و برنامه ریزی شهر تهران، نشست «مروری بر پنجاه سال تجربۀ برنامه ها و طرح های شهری تهران» با همکاری نهاد راهبری و پایش طرح های توسعه شهری تهران و به مناسبت هفته تهران با حضور بهرام فریور صدری، صاحب نظر حوزه شهرسازی و معماری، رضا هاشمی، صاحب نظر حوزه شهرسازی و معماری، مجید غمامی، صاحب نظر حوزه شهرسازی و معماری، غلامرضا کاظمیان، عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبائی، محمد جواد خسروی پور، رئیس نهاد راهبری و پایش طرح های توسعه شهری تهران، مصطفی جلیلی، عضو هیات علمی دانشگاه تهران و امیر شفیعی، سرپرست گروه مطالعات شهرسازی و معماری مرکز مطالعات و برنامهریزی شهر تهران و دبیر نشست برگزار شد.
در ابتدای نشست امیر شفیعی، سرپرست گروه مطالعات شهرسازی و معماری مرکز مطالعات و برنامه ریزی شهر تهران عنوان کرد: اگرچه مقررات گذاری شهری به شکل مدرن در پایتخت سابقهای دستکم از انقلاب مشروطه دارد اما اقدام مبتنی بر یک برنامه جامع شهری به سال ۱۳۴۹ و تصویب اولین طرح جامع شهر تهران باز میگردد.
وی در ادامه سخنانش افزود: نقد این شیوه از برنامه ریزی برای تهران (و یا سایر کلانشهرها) دستکم از پس از انقلاب و با تغییر شرح خدمات تهیه آن ها و اضافه شدن حوزة نفوذ شروع شد و تاکنون شیوه اجرا و پیامد و اثراتشان بر کیفیت زندگی و حتی اهداف خود این برنامهها در انتظام بخشی به کاربری زمین و شدت فعالیت محل ابهام جدی بوده است و به صورت مداوم تغییر یافته است؛ از شکلگیری طرح های ساختاری- راهبردی در اوایل دهة ۱۳۸۰ در شهر تهران گرفته تا تصویب شرح خدمات رویکرد نوین در سال ۱۴۰۰ خورشیدی.
شفیعی خاطرنشان کرد: با وجود این دگرگونی ها و نقدها به تازگی و با گذشت بیش از پنجاه سال، اصل داشتن برنامه برای شهر و قانون و مقررات کنترل و هدایت توسعه شهری از سوی برخی مسئولان، حرفهمندان و حتی دانشگاهیان محل پرسش قرار گرفته است. موضوعی که در فضای پرابهام و بعضا فسادآمیز تصمیمگیری و اجرای قوانین در کشور میتواند خطری جدی برای مدیریت شهرها و آسیب به محیط زیست و کاهش کیفیت زندگی باشد.
وی پنج پرسش اساسی این نشست را به این صورت مطرح کرد: ۱. برنامههای شهر تهران چه دگرگونیهایی در طول زمان داشتهاند؟ ۲. این برنامهها تا چه اندازه در برآورد اهداف خودشان و یا به طور کلی، هدف ارتقاء کیفیت زندگی شهروندان و رویارویی با مشکلات شهری موفق بودهاند یا شکست خوردهاند و به چه دلیل؟ ۳. کنشگران مختلف (از جامعه مدنی، بخش خصوصی و بخش عمومی) چه نقشی در تهیه برنامه، انحراف از برنامه ها و کنترل آن داشته و دارند؟ ۴. بازنگری پیش روی طرح جامع و تفصیلی چگونه می تواند بر این کاستی ها چیرگی یابد؟ ۵. و پرسش اساسی اینکه با توجه به این سوابق تاریخی، شهر تهران نیازمند چه سازوکاری از برنامه ریزی و مدیریت توسعه شهری است؟ (نوع برنامه، سطح مداخله، روابط بین بخشی، روابط سلسله مراتبی و جز آن).
در ادامه نشست بهرام فریور صدری، صاحبنظر حوزه شهرسازی و معماری به فرآیند تهیه و تصویب طرح های توسعه شهری از سال ۱۳۰۹(تصویب قانون بلدیه) تا ۱۳۸۶(تصویب طرح جامع شهر تهران) و مرور برخی از اثرگذارترین طرح های شهری در نظام برنامه ریزی ایران، اشاره کرد.
رضا هاشمی، صاحبنظر حوزه شهرسازی و معماری ضمن اشاره به تجربه فعالیت شان در حوزه شهرسازی و معماری متناظر با مسئولیت هایی که در این عرصه عهده دار بود، از ضرورت بازگرداندن اعتبار قانونی طرح ها به آنها و لزوم توجه به مدیریت یکپارچه شهری سخن گفت و افزود: تمرکززدایی از شهر تهران دیگر موضوعیتی ندارد و تنها راه حل رویارویی با مسئله کلانشهر تهران، ساماندهی شهر تهران است.
در ادامه نشست، غلامرضا کاظمیان، عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبائی ضمن مرور مختصری از تجربه حرفه ای اش در زمینه تهیه طرح ها و برنامه های توسعه شهری در مقاطع زمانی مختلف، از تشابهات و اختلافات عمده (از منظر محتوا و متدولوژی) سه طرح جامع (۱۳۸۶)، طرح حفظ و ساماندهی شهر تهران (۱۳۷۱) و طرح جامع اول(۱۳۴۷) گفت و در نهایت نسبت به تشریح خروجی ها، پیامد ها و سازمان اجرایی هر یک از طرح های مذکور پرداخت.
مجید غمامی، صاحب نظر حوزه شهرسازی و معماری ضمن مروری بر تجارب جهانی تهیه طرح های توسعه شهری، از طرح جامع به منزله هماهنگ کننده همه طرح های شهری یاد کرد و تاکید داشت: این طرح نمی تواند برای سایر طرح ها تعیین تکلیف کند و صرفا باید سندی باشد که متضمن حفاظت از تمام ابعاد توسعه شهری است. وی لازمه مواجهه با چرخه معیوب تهیه طرح ها و برنامه های توسعه شهری را مداخله حاکمیت دانست.
محمد جواد خسروی پور، رئیس نهاد راهبری و پایش طرح های توسعه شهری تهران با مرور کوتاهی بر فرآیند تشکیل نهاد از گذشته تاکنون، به ضرورت تهیه طرح در مقیاس مجموعه شهری اشاره کرد و گفت: با توجه به آسیب شناسی و بروزرسانی طرح جامع شهر تهران تا پیش از سررسید افق، در نظر داریم تا با دو رویکرد این اقدام صورت پذیرد: ۱- برای یک شهر فقط یک برنامۀ واحد لازم است و ۲- طرح جامع باید یک سند مورد وفاق همه ذینفعان و ذی مدخلان و با محوریت منفعت عمومی باشد.
در نهایت مصطفی جلیلی، عضو هیات علمی دانشگاه تهران، نسبت به تشریح جریان های فکری الگوساز پرداخت و بحث خود را با محوریت سه موضوع اصلی ۱- الگوسازی و الگوگزینی برای تهران، ۲- برنامه ریزی دو سطحی (راهبردی و اقتضایی) و توقعات از یک برنامه توسعه شهری ادامه داد.
گفتنی است؛ در نشست مذکور، سخنرانان بر دو موضوع اصلی ضرورت برنامه ریزی برای تهران با در نظر داشتن شهرهای اطراف آن در قالب مجموعه شهری و کنار گذاشتن رویکرد محدود به ۲۲ منطقة شهر تهران و همچنین ضرورت تمرکززدایی از شهر تهران در سطح ملی و منطقهای وفاق نظر داشتند.
انتهای پیام/
نظر شما