مشارکت مردم به مثابه تنها راه حل مسائل اقتصاد ایران و فقر و ضعف تولید ملی به عنوان مهمترین مسئلة اقتصاد ایران در چارچوب شعار امسال رهبر حکیم انقلاب اسلامی از همین منظر قابل توجه است. اینجانب سالیانی است که به عنوان یک معلم و پژوهشگر اقتصادی بر آن شدهام که مهمترین -واقعاً مهمترین- مسئلة اقتصاد ایران فقدان شکلگیری تولید ملی است و بر همین اساس بر آنم که تمام دیگر مسائل اقتصادی مثل تورم، بیکاری، فقر، توزیع نامطلوب درآمد، صادرات مکفی و واردات معقول، کسری بودجه، افزایش بیمهار نقدینگی و همة مسائل دیگر محصول این فقر و فقدان است.
از سوی دیگر، معالاسف در دولت و «جامعة دولتمدار» چنین پنداشته میشود که این مسئله نیز مثل هر مسئلة دیگری تنها با مداخلههای گوناگون دولت حلوفصل میشود. این در حالی است که تجربة کشور ما با واگذاری حدود هشتاد درصد اقتصاد ایران به دولت مهمترین عامل مانایی بیپایان و لاعلاج این مشکل است. و این در حالی است که همة تجربههای جهانی و عمده تئوریهای اقتصادی مخالف چنین طرز تلقی است. مهمتر از آن، از منظر مبانی فقهی به ویژه تصریح حضرت امام(ره) این حد از مداخلة دولت و عدم واگذاری اقتصاد به مردم - در حالی که مردم میتوانند- «خلاف شرع» است. واقعاً نمیدانم چرا با این همه «منطق مخالف» همچنان امورات در دست دولت است؟ اما نکتة مهمی که نباید از همین منظر دور داشت آن است که همچنان که اقتصاد نباید به دولت سپرده شود، نباید به بخش خصوصی با تعریف متعارف آن سپرده شود. بخش خصوصی در تعریف متعارف مردمانی هستند که ثروت دارند. بنابراین با این ادبیات، مردمی که از قبل پول دارند فقط میتوانند کسانی باشند که املاک، داراییها و همة فرصتهای اقتصادیِ در اختیار دولت را تصاحب کنند و مردمانی که از قبل پول ندارند اساساً مشتری، مخاطب و طرف این ماجرا محسوب نمیشوند. بخش خصوصی حاصلضرب مردم در ثروت تعریف میشود. بنابراین، اگر آدمیزاد ثروت نداشته باشد در این چارچوب مفهومی وجود خارجی ندارند.
اما آن گاه که تعبیرات درستی مثل دولت مردمی، اقتصاد مردمی، مشارکت مردم به کار گرفته میشود، یعنی آنکه آحاد افراد جامعه بدون تفاوت در میزان برخورداری از ثروت، موضوع و مخاطب این تدبیر محسوب میشوند. در چنین شرایطی یک مردمسالاری اقتصادی مثل مردمسالاری سیاسی شکل میگیرد. در مردمسالاری سیاسی وزن و ارزش رأی هیچ فردی از هیچ فرد دیگری بیشتر نیست. رأی فرد بیسواد، فقیر، و... هموزن رأی دانشمندان بزرگ، نخبگان و در یک کلام صاحبان معرفت، ثروت، منزلت و قدرت میباشد. البته ممکن است گفته شود به دلیل وابستگی زندگی بیشتر نابرخورداران جامعه به حکومت باید به رأی آنها وزن بیشتری هم داده شود و...
بر این اساس، برای تحقق اقتصاد مردمی و جهش تولید با مشارکت مردم باید همة تدابیر به نحوی باشد که مردمان کمبرخوردار اقتصادی جامعه نه تنها بینقش نباشند که پرنقشتر از برخورداران جامعه باشند. لزوم افزونتر نقش مردمان نابرخوردار اقتصادی جامعه بسیار روشنتر و منطقیتر از این ایده و مبنا در مردمسالاری سیاسی است.
مجلس و دولت باید تدبیری بیندیشند تا در انتقال فرصتهای اقتصادی از دولت به مردم همچنان در ذیل تعریف بخش خصوصی این ماجرا پیگیری نشود و در نتیجه با تقویت و حمایت از طریق مقررات و به طو خاص سیستم بانکی فرصت دستیابی به فرصتهای اقتصادی در حال انتقال دولت را برای همة مردم فراهم کنند. ناچارم صراحت بورزم با اینکه برنامة هفتم توسعه با همة نقدهای فراوان به دنبال کاهش نقش دولت در اقتصاد است، اما همچنان طرف مقابل دولت را بخش خصوصی با تعریف متعارف آن میداند. در این صورت باید منتظر بود که رانت عظیمی از دولت به بخش ثروتمند جامعه منتقل شود و فاصلة طبقاتی به نحو روزافزونی ادامه پیدا نماید.
شیرینترین تجربة این روزهای کشور برای نشان دادن نقش مردم در قلمرو «امنیت مردمپایه» خود را به نحو باور نکردنی در حملة موشکی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به سرزمینهای اشغالی نشان داد. همه میدانند که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نهادی است که با همة ظرفیتهایش برآمده از متن مردم ایران به ویژه طبقات کمتر برخوردار جامعه است. سپاه را مردم خلق کردند و همچنان مهمترین مأموریت سپاه سازماندهی و بهکارگیری مردم برای پاسداری از انقلاب اسلامی در چارچوب بسیج همراه با پیشرفتهای سطوح فناوریهای سخت و نرم ممکن است. به همین دلیل شاید در کمتر زمانی مثل زمان شلیک موشکها به اسرائیل، مردم با همة تفاوتهایشان یکجا و بیتردید و بیگفتوگو خوشحال شدند و به همین دلیل شاید در کمتر موردی مثل شهادت سردار سلیمانی مردم یکجا و بیتردید و بیگفتوگو عزادار شدند. گویی مردم با دستان خود موشکها را شلیک کردند و گویی در شهادت حاجقاسم قلب همة مردم ایران از جا کنده شده بود. واقعاً آیا چنان خوشحالی رقیبی دارد و چنان داغی ترمیم؟!
به نظر میرسد هر جا که مردم حضور داشته باشند چنین خواهد شد. چنان که رهبر انقلاب اسلامی فرمودند که اهمیت این حمله به تعداد موشکهای شلیک شده و یا به مقصد رسیده - با همة اهمیت کمنظیر فناورانه، نظامی، امنیتی و سیاسی آن - نیست بلکه اهمیت آن به ظهور و بروز قدرت ارادة مردم ایران است. بر این اساس، هیچ گاه اسرائیل - اگر از منافع خود درک درستی داشته باشد - این بازی را ادامه نخواهد داد، زیرا نشان داده شد که به نحو فوقالعادهای مردم ایران برای نابودی او هیچ تردیدی ندارند.
عطاءالله رفیعی آتانی مشاور و رئیس مرکز مطالعات و برنامه ریزی شهر تهران
نظر شما