به گزارش خبرنگار شهر؛ غلامرضا نیکپی آخرین شهردار تهران در زمان حکومت پهلوی بود. وی در سال ۱۳۰۶ در اصفهان به دنیا آمد و پس از اخذ لیسانس علوم سیاسی از دانشگاه تهران برای ادامه تحصیل به انگلستان رفت و دکتری اقتصاد بینالملل را از مدرسه اقتصاد لندن گرفت و به ایران بازگشت. نیکپی کار خود را با شرکت ملی نفت آغاز کرد و چون از اعضای کانون مترقی به ریاست حسنعلی منصور بود، خیلی زود از نزدیکان منصور و هویدا شد و در کابینه اول هویدا سمت وزیر مشاور را برعهده گرفت.
در سال ۱۳۴۶ غلامرضا نیکپی طی حکمی از طرف اسدالله علم، وزیر دربار به ریاست اداره کاخ جوانان در کنار دیگر مسئولیتهایش انتخاب شد. پس از حدود چهار سال که نیکپی سمت معاونت نخست وزیری را برعهده داشت، وی در سال ۱۳۴۷ توانست به وزارت آبادانی و مسکن در کابینه هویدا دست یابد، اما به دلیل درگیری فیزیکی با عطاءالله خسروانی - وزیر کشور وقت - از این سمت برکنار شد.
وی سپس با کمک هویدا توسط انجمن شهر به سمت شهرداری تهران منصوب شد. نیکپی در زمانی به شهرداری تهران رسید که بخش زیادی از طرحهایی که شهرداران پیش از او کلنگ زده بودند آماده بهرهبرداری شده و او با افتتاح این پروژهها ادعا داشت چهره شهر را به سوی مدرنیته می برد.
واریز ۵ میلیون دلار به نام پدرش در بانک سوئیس
در چند فقره گزارش ساواک به رشوههای مختلفی که نیکپی در دوره شهرداری گرفته اشاره شده است؛ یا در گزارشی دیگر آمده که وی در دوران شهرداری خود، ۵ میلیون دلار به نام پدرش در بانک سوئیس واریز کرده بود.
انتصاب مدیران شهری بانو، براساس میزان مراودات با شهردار
همچنین معروف بود که نیکپی توجه خاصی به زنان داشته و به واسطه ارتباط با او، برخی صاحب موقعیت ممتازی در شهرداری میشدند. در شمار اینگونه زنان میتوان به مدیرکل زیباسازی شهر تهران و چند زن دیگر اشاره کرد که نه به خاطر تخصص و لیاقتشان بلکه به سبب مناسبات خاصی که با نیک پی داشتند، به این مقامها رسیده بودند. درنهایت به رأی انجمن شهر تهران، نیکپی بار دیگر جایش را به شهرستانی داد و به مجلس سنا رفت.
وزیر کشور وقت: نیک پی با باند دزدها همکاری میکند
نیکپی علاوه بر بیکفایتی، در فساد اقتصادی و رشوه نیز ید طولایی داشت، به گونهای که عطاءالله خسروانی درباره نیکپی میگوید: «شنیدهام نیکپی در شهرداری با باند دزدهای آنجا همکاری میکند و گویا دو سه پرونده هم برای او ساختهاند و گزارشاتی از وضع شهرداری به شرف عرض رسیده است».
در اواسط دهه ۵۰، رژیم شاه سخت به تزلزل افتاده بود و برای بقای خویش حاضر بود شرکای خود را که پیوسته چون نوکرانی حلقه به گوش مجری منویات شاه بودند، قربانی کند. در این میان مشاورین خارجی محمدرضا به وی اطمینان داده بودند که عامل نارضایتی مردم فساد مالی و سوءاستفادههای کلان مقامات رژیم هستند. اگر این افراد دستگیر شوند شاید وضع به شکل سابق برگردد و مردم به رژیم اطمینان کنند. پیرو این مشاوره، شاه در یک اقدام صوری که بیشتر جنبه تبلیغاتی داشت به ارتشبد فردوست رئیس بازرسی شاهنشاهی دستور داد سریعاً مسئولین منفور در نزد مردم و متهم به فساد مالی دستگیر شوند و پروندههای آنها به دادگستری تحویل و نتیجه به اطلاع وی برسد. در میان این رجال سیاسی، نام غلامرضا نیکپی شهردار آن زمان تهران نیز وجود داشت. در ادامه این نوشتار قصد داریم تا به این پرسش بپردازیم که نیکپی مرتکب چه اعمالی شده بود و چرا حکومت پهلوی در آستانه انقلاب او را دستگیر کرد.
به نقل از اسماعیل رائین در کتاب «فراموشخانه و فراماسونری در ایران» نیکپی عضوی از فرقه فراماسونریها در ایران بود که در تقویت دولت هویدا تلاش بسیاری میکرد.
نیکپی که شاغل در وزارت کشور و جزئی از گروه نخستوزیر هویدا و بهنوعی دست راست و از نزدیکان نخستوزیر محسوب میشد، بعد از استعفای جواد شهرستانی شهردار تهران، در مهرماه ۱۳۴۸ در یک رأیگیری فرمایشی و به دستور هویدا و با تایید شاه به سمت شهرداری تهران نائل گشت. روزنامه آیندگان در تاریخ ۱۲ مهر ۱۳۴۸ در صفحه اول خود، در مقالهای با عنوان «نیکپی شهردار تهران شد» با قلم یدالله ذبیحیان، ضمن اشاره به استعفای جواد شهرستانی از شهرداری تهران، به چگونگی انتخاب نیکپی و صوری بودن این انتخابات اشاره میکند.
وزیر دادگستری پهلوی: نیک پی؛ نالایق و ناصالح
آنطور که در بالا اشاره شد نیکپی به مدد نزدیکی و دستور هویدا به صورتی کاملاً فرمایشی شهردار تهران شد و نه بر مبنای شایستگی و توانایی های فردی و مدیریتی که یک شهردار باید از آن برخوردار باشد. در چنین شرایطی کاملاً واضح است که او نتواند کارآمدی و توانایی خاصی برای مدیریت پایتخت ایران از خود نشان دهد. برای مثال سناتور نمازی در گفت و گو با غلامحسین خوشبین که از وزرای سابق دادگستری بود در این باره میگوید: به طوری که استنباط میشود، نیکپی شخصی صالح و مفید نمیباشد. این موضوع کاملاً صحیح و منطقی است. نامبرده شخص کوچک و نالایقی است که به مشاغل و امور مهمی که انتظارش نمیرفت گمارده شده است و نمیتواند منشأ اثرات مفیدی در هنگام تصدی خود باشد.
این بیکفایتی به حدی بود که در زمان تصدی نیکپی در سمت شهرداری، تهران شاهد طرح و اصلاح به خصوصی نبود و دائماً در جهت پسرفت حرکت میکرد.
ساواک: نیکپی به دروغگویی شهرت دارد
اینها در حالی بود که جمعیت تهران روز به روز در حال افزایش بود و نیاز به طرح و ایدههای جدید و خلاقانه داشت، اما نیکپی که مدیری شایسته نبود برای جلب نظر افکار عمومی طرح شهردارهای قبلی را به نام خود ثبت میکرد. به عنوان نمونه بخش ۳۱۲ ساواک که در حال جمع آوری این گزارشها بود، در ذیل این گزارش که در آن به عملکرد شهردار و نسبت دادن کارهای شهرداران قبلی به نام خود نیز اشاراتی شده بود، نوشته است: «اینکه شهردار تهران، از بدو احراز سمت شهرداری تاکنون طرحی نداشته و عملی انجام نداده، تا حد قابل توجهی صحیح است و اینکه غلامرضا نیکپی به دروغگویی شهرت دارد، مورد تایید منابع واقع گردیده است».
یدطولای نیک پی در فساد اقتصادی و رشوه
نیکپی علاوه بر بیکفایتی، در فساد اقتصادی و رشوه نیز ید طولایی داشت، به گونهای که غلامرضا ایلخانی کارمند وزارت کشور و مدیر مجله دفاع غیر نظامی، دریافت رشوه نیکپی از محل خرید ماشین آلات برای شهرداری از چکسلواکی را برملا کرد.
با گذشت حدود یک سال از جریان گزارش رشوه ۲۰۰ میلیون تومانی شهردار تهران از صاحبان اراضی غرب و شمال غرب تهران، مجدداً این مساله زنده و در نامههای بدون امضا برای برخی از شخصیت های دولتی ارسال شد. پس از این گزارش بود که دریافت مبلغ دویست میلیون تومان رشوه از صاحبان اراضی غرب و شمال غرب تهران، برای واقع شدن زمین هایشان در محدوده شهری به دست ساواک رسید. در بررسی این موضوع در بخش ۳۲۱ ساواک، معلوم شد که واسطه پرداخت این پول، دو برادر به نام های موسی و یوسف نورافشان هستند و در این رابطه جلساتی نیز برگزار کردهاند.
دریافت هفت میلیون تومان فقط در یک فقره رشوه گیری
غلامرضا نیکپی که از حمایت بی چون و چرای نخستوزیر هویدا بهره میبرد، برای اعمالش به هیچ ارگانی خود را پاسخگو نمیدانست و گویی دارای یک مصونیت قضایی بود. بر همین مبنا با سوء استفاده از جایگاه پست شهرداری دست به زد و بندهای مالی بسیار در شهرداری تهران میزد و محصولاتی را که شهر تهران نیاز نداشت به خاطر گرفتن پورسانت مستقیماً خود با پول شهرداری و بیت المال وارد کشور میکرد. مثلاً یک مورد آن خرید کارخانه کمپوست از انگلستان بود که توسط هدایتالله اسلامینیا نماینده مجلس شورای ملی آن زمان افشا و گزارش شد. در این گزارش بیان شد، نیکپی در سفری به انگلستان با رایزنی فردی به نام «صبی» که دلال معاملات در سفارت انگلستان در تهران بود «هفت میلیون تومان چک به عنوان حق و حساب برای انجام این معامله گرفته است» و علاوه بر این مورد در ادامه از معاملاتی در خصوص خرید چراغ های راهنمایی اتوماتیک و مطالعه و ساخت لگوی شهر تهران مطرح شد. بر همین اساس در گزارش مجلس بیان شد: «آقای نیکپی این معاملات را برای اخذ دلالی دنبال میکند. این معاملات متجاوز از هزاران میلیون تومان خواهد شد که کمیسیون آن، رقم قابل توجهی است».
اعدام نیک پی به جرم مفسد فیالارض
این اقدامات شهردار در حکومتی که سر تا پا در فساد مالی و اخلاقی غرق بود، جدی گرفته نشد و نیکپی در زمان وزارت کشور امیرقاسم معینی، مجدد برای چهار سال فرمان انتصاب شهرداری تهران را از محمدرضا پهلوی دریافت کرد و چند ماه پس از این انتصاب به کره جنوبی رهسپار شد. بازگشت او از این سفر مصادف شد با تشدید حرکات نیروهایی که خواستار عزل شاه و ایجاد انقلابی اسلامی در کشور بودند، حرکت هایی که نخستوزیر سیزدهساله رژیم شاهنشاهی را از صندلی صدارت جدا کرد و متعاقب آن، غلامرضا نیکپی نیز از شهرداری تهران کنار گذاشته شد.
اما این انتهای کار نیکپی نبود و محمدرضا پهلوی به پاس قدردانی از خوش خدمتی او به رژیم پهلوی در طول مدت تصدی خود بر شهرداری پایتخت، وی را به نمایندگی دوره هفتم مجلس سنا اصفهان منصوب کرد. هنوز یک سال از این انتصاب سپری نشده بود که شعلههای انقلاب اسلامی و نارضایتی مردم به اوج خود رسید.
نیک پی با پیروزی انقلاب، دستگیر و به دلیل اتهامات وارده، مفسد فیالارض شناخته و در ۲۲ فروردین ۵۸ اعدام شد.
انتهای پیام/
نظر شما